
سیر تکاملی خطاطی در ایران، از دوران باستان تا به امروز، مسیری پر فراز و نشیب را طی کرده است. از خطوط باستانی مانند میخی و پهلوی گرفته تا خطوط اسلامی مانند نسخ و نستعلیق که هر یک تحولات و ویژگیهای خاص خود را دارند.

(ایران باستان) اولین خطوط در ایران، خط میخی پارسی باستان و پهلوی و اوستایی بودند. در ایران باستان کتیبه های فراوانی از خط میخی در دوره هخامنشیان بر جای مانده است. بعدها در زمان ساسانیان، خطی جدید وضع شد که برای نوشتن اوستا به کار رفت و به خط اوستایی شهرت یافت.

(ورود اسلام به ایران) با این حال، فتح ایران توسط مسلمانان در قرن اول هجری، با معرفی خط عربی برای جایگزینی خطوط قدیمیتر، تغییر عظیمی ایجاد کرد. همزمان، کاتبان ایرانی الفبای عربی را برگزیدند و چهار حرف اضافی به ۲۸ حرف اصلی اضافه کردند تا بتوانند با صداهای زبان فارسی بهتر مطابقت داشته باشند . این امر منجر به الفبای ۳۲ حرفی فارسی شد که امروزه میشناسیم، پایه و اساسی برای بسیاری از سبکهای خوشنویسی که در آینده به وجود میآیند. پس از پذیرش خط عربی در قرن اول، خوشنویسان اولیه ایرانی عمدتاً از خط کوفی استفاده میکردند که به خاطر شکلهای زاویهدار و خطوط پررنگش شناخته میشود.

(قرن های سه تا هفت هجری) در این دوره، خط کوفی که خط رایج زمان بود، به تدریج توسط ایرانیان تزئین و زیبا شد. خوشنویسان ایرانی خیلی زود دستمایههای خود را به خط کوفی اضافه کردند و خطوط را نرمتر و تقارن زیبایی به آن افزودند که با حس هنر و تعادل ایرانی متناسب بود. خط کوفی به دو شاخه مشرقی و مغربی تقسیم میشد. شاخه شرقی آن، که در ایران و آسیای مرکزی رواج داشت، با آرایههای بیشتری همراه بود و با استفاده از خطوط منحنی و هندسی ظریف و پیچیده مشخص میشد که به آن زیبایی و جلوه خاصی میبخشید.خط کوفی مغربی هم در کشورهای شمال آفریقا و اسپانیای اسلامی رواج داشت. این خط به ویژه در مناطقی که امروزه مراکش، الجزایر، تونس، و بخشهایی از اسپانیا را شامل میشود، مورد استفاده قرار میگرفت.

(قرن سه تا هفت هجری) خطوطی مانند خط نسخ و محقق نیز توسعه یافتند. ابن مقله، خوشنویس بزرگ این دوران، قواعد و اصول خوشنویسی اسلامی را تدوین کرد. او را اولین کسی ذکر میکنند که کتابت را به یک هنر ارتقاء داد. در واقع ابنمقله با بررسی و نظام بخشیدن به خطوط مختلف رایج در زمان خود خطوط ششگانه را انتظام داد و به آنها هویت واقعی بخشید و برای آنها قواعدی وضع کرد. او با تعریف ۱۲ اصل خوشنویسی (ترکیب، کرسی، نسبت، ...) خوشنویسی را از مهارت به هنر ارتقا داد. تکامل خط نسخ: توسط ابن بواب (۵ هجری) و جمالالدین یاقوت مستعصمی بهبود یافت و بهعنوان خط استاندارد کتابت قرآن تثبیت شد.

(قرن 7 تا 9 هجری) در این دوره، خوشنویسان برجستهای ظهور کردند. حمایت شاهزادگان تیموری و علاقه اقشار مرفه جامعه به این هنر، نقش مهمی در پیشرفت آن داشت. خط تعلیق، (ترکیب نسخ و رقاع) خطی بود که در این دوران، در ایران شکل گرفت و به اوج شکوفایی خود در قرن هشتم هجری رسید. همانطور که از نام آن پیداست، معنای آن معلق بودن است. (البته روی زمان به وجود آمدن تعلیق اختلاف دارند بعضی ها فکر میکنند از قرن ۵ شروع شده ولی بیشتر نظر روی این است.) تعلیق اولین خطی بود که ایرانیان کاملا آن را ابداع کردند و ساخته ایرانیان است. درواقع این شیوه اولین نوع خوشنویسی بود که برای خط پارسی که از عربی شاخه شاخه شده بود، آفریده شد و در آن علامتهای زیر و زبر و پیش بهکار نمیرفت. تعلیق خطی تودرتو و متصل بههم است و کلمات و حروف در آن یکنواخت نوشته نمیشوند، یعنی گاهی بزرگ و گاهی ریزند. نستعلیق با وجود پیدایش از ترکیب دو خط نسخ و تعلیق، با زیبایی و خوانایی بیشتری که داشت، به تدریج مورد توجه خوشنویسان قرار گرفت و خط تعلیق را به حاشیه راند.

در قرن هشتم هجری، میرعلی تبریزی یکی از برجستهترین خوشنویسان ایرانی، با ترکیب دو خط نسخ و تعلیق، خطی جدید به نام نسختعلیق (که اسمش در اثر زیاد به کار بردن به نستعلیق تغییر کرده) را ابداع کرد. نستعلیق دومین خطی بود که ایرانیان آن را به وجود آوردند. این گوهر ایرانی به دلیل ظرافت و زیبایی بینظیرش به "عروس خطوط اسلامی" شهرت پیدا کرده و بهسرعت محبوبیت زیادی پیدا کرد. نستعلیق به دلیل ترکیب خطوط مختلف و زیباییشناسی خاص خود، نه تنها در ایران بلکه در دیگر مناطق جهان اسلام نیز مورد استفاده قرار گرفت. خط نستعلیق مانند سایر خطوط یکباره وضع نشد بلکه به تدریج حاصل شد و میرعلی، اصول و قواعد این خط را صورتبندی و معیارها و ملاکها را مشخص کرده است.

(قرن های 10 تا 12 هجری) در این زمان خوشنویسی با حمایتهای وسیع پادشاهان صفوی، به پیشرفت چشمگیری دست یافت. آخرین خط هنرمندانهای که در زبان فارسی به وجود آمد، سومین خط خالص ایرانی، یعنی شکسته نستعیلق بود. این خط در اواسط قرن یازدهم هجری یعنی در اواخر دوره صفویه ظاهر شد. این خط همان نستعلیق است که بر اثر تندنویسی به صورت شکسته بیرون آمد و به شکسته نستعلیق مرسوم گردید و به تدریج رو به تکامل رفت. در زمان صفویه مرتضی قلیخان شاملو حاکم هرات آن را از خط نستعلیق استخراج کرده و میرزا شفیعا هراتی آن را تکمیل کرد. (دوران قاجار) خوشنویسی همچنان جایگاه ویژهای داشت و خطوطی مانند شکسته نستعلیق احیا شد و نسخ مورد توجه قرار گرفت. در دوران پهلوی، با وجود ورود چاپ و فناوریهای جدید، تلاشهایی برای حفظ و احیای هنر خوشنویسی صورت گرفت. در این دوره، استادان برجستهای همچون سید حسن میرخانی و عماد الکتاب ظهور کردند. توسعه خط دیوانی (با افزودن حروف منحنی و تزئینات نقطهای) برای امور اداری استفاده شد.

(خطاطی در دوران معاصر) ویژگیهای خوشنویسی مدرن ۱_ترکیب با هنرهای تجسمی: خوشنویسان مدرن از ترکیب خوشنویسی با نقاشی، گرافیک، و دیگر هنرهای تجسمی استفاده میکنند. این ترکیبها میتوانند به شکلهای متنوعی مانند نقاشیخط (ترکیب نقاشی و خطاطی) دیده شوند که فضایی جدید و پویا به هنر خوشنویسی میبخشد. ۲_استفاده از ماده های جدید: در خوشنویسی مدرن، هنرمندان از متریالها و ابزارهای متنوعی مانند بوم، فلز، شیشه و حتی مواد دیجیتال استفاده میکنند. این نوآوریها به خلق آثار جدید و متفاوت کمک میکند. ۳_رویکردهای مفهومی: خوشنویسان مدرن اغلب به مفاهیم و ایدههای جدید میپردازند و از خط به عنوان وسیلهای برای بیان دیدگاهها و احساسات خود استفاده میکنند. این رویکرد به هنر خوشنویسی عمق و ابعاد تازهای میبخشد.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)