شهربازی متروکه پارت 3

بعد اون روز خیلی فکرم درگیر صاحب اون سینمای متروکه بود رفتم برای تی تی یکم غذا عنکبوت خریدم داشتم فکر میکردم و عصبی بودم وقتی یادم به پرونده اون دختر 6 ساله افتاد دندونامو روی هم ساییدم حسابی عصبی بود با انگشت وسط و اشاره شقیقه هامو ماساژ دادم یهو مونا از طبقه بالا اومد

( علامت مونا + علامت رز_) +جوون ایرانی سلاممممممم (با داد ) _هوی چته **** همسایه ها خوابن +چطورییییی سعی کردم ناراحتیمو نشون ندم _عالیییییی تو چطوری +بیا آشپزی کنیم _چی؟ +بابا همش نیرو ، نودل، املت ، نودل ،املت نیمرو بسه دیگه بیا یه غذای جدید بپزیم _ایده جالبیه

_خب حالا چی میخوای؟ +یه غذای جدید _شام آخر خوبه؟ +دهنت صاف😂 _ راستی قفس تی تی رو دیدی؟ +اره خیلی نازه _میای بریم بیرون؟ +کجا؟ _مرکز خرید؟ +بزن قدش _بریم پس ماشینو برداشتیم رفتیم طبق معمول من رانندم +چقد خلوته _هوم بلاخره این دو دوست رسیدن _رسیدیم +چه زود _وای اون کیفه +وای اون لباسه _وای اون کفشه +وای اون ساعته _وای اون گردنبنده +وای اون انگشتره من که راوی باشم که کرک و پرم ریخت فقط خود مغازه دارا رو نخریدن _راستی +بله؟ _دلوین و یادته ؟ +همون بچه کیوت همسایتون؟ _اره +خب؟ _میخوام برم امروز ببینمش +منم میاممم پ.ن : خونه ها ویلاییه😃

بلاخره پاساژها داشت بسته میشد و این دوتا بلاخره رفتن خونه ولی وقتی رسیدن خونه آژیر پلیس و آمبولانس و شنیدن سریع ماشینو گذاشتن همون سرکوچه و دوان دوان رفتم سمت خونه خونه خودشون کاملا سالم بود اما خونه دلوین کوچولو آتیش گرفته بود مادر پدرش بدون اون فرار کردن و دلوین تنها موند همه داشتن میزدن توی سر و کله ی خودشون و مخصوصا مونا و رز ترسیده بودن همه حتی خودت تو 🫵🏻 نفسشون توی سینه حبس بود که سرنوشت دلوین کوچولو رو بفهمن آمبولانس بلاخره دلوین و برد مونا و رز اصلا حالشون خوب نبود مامان دلوین دوست رز بود و بهش زنگ زد (مامان دلوین× رز_) ×الو _الو بهار ×سلام عزیزم خوبی؟ _سلام مرسی تو خوبی؟دلوین خوبه؟ ×اره گفتن تا پس فردا مرخص میشه _وای خداروشکر فردا میتونم بیام ببینمش؟ ×اره حتما _مرسی ×من باید برم خوشگل خانوم باید یه فرم پر کنم پس خدافظ _باشه خدافظ بعد قطع کردن تلفن سریع رفتن پیش مونا _موناااا +بله؟ _بهار بود مامان دلوین +چیشده؟ _میگه حالش خیلی خوبه فردا میریم میبینیمش پس فردا هم مرخص میشه +وای خداروشکرت در همین حین یهو دینگ دینگ صدای زنگ در خونه اومد...