
میتوانی درد را در چشمانش دید،میشد نفرت را دید و همینطور خشم را! انعکاس آن دستان که هنوز در ذهنش پخش میشد...خدایا،چقدر دلت میخواهد آن دست ها را با اره ببری! آه که قلبت طاقت ندارد اما نمیشود به عقب برگشت!وای که نبودی و نبودی! دیگر فایده ندارد... فقط میتوان گوشه ایی ایستاد؟البته که قلبت اجازه نمیدهد. دست پاکی باش که دستش را میگیری

وقتی میشنوید که عزیزدردونه اتون بهتون میگوید که بهش تجاوز شده،مطمئنا درحال گذراندن بدترین دوره زندگی اش است و مدت ها با خود کلنجار رفته که این ها را بهتون بگوید،پس لطفاً همرزم خوبی باشید. چطور؟سوال عادی و طبیعی است. به هرحال هیچکس قرار نیست درش کهنه کار باشد.. نکاتی هست که به شما کمک میکند.

اول از همه باید نگرانی و توجه اتون رو به طور واضح نشان بدید!باید بداند که دوستش دارید و بهش اهمیت میدید! مثلا بگید تقصیر او نبود(که صددرصد نیست!)کمک اینجاس و تنها نیست!بگید که باورش دارید! اگر به شما مراجعه کرده یعنی قابل اعتماد هستید پس دست او را بگیرید و تاکید کنید که مقصر او نیست!

با تمام وجود به آنها اعتماد کنید. روشن کنید که حرفشان رو باور دارید و تقصیرش نیست. لطفاً نپرسید «چرا» و «چرا تنها بودی»و«چرا آن را پوشیدی». دوست شما نیاز دارد بداند بهش اعتقاد دارید،در غیر این صورت شاید حتی گزارش هم نشود. به آنها زمان و فضا بدید. بگذارید احساسش را بیان کند که شاید کمی از درد تنهایی کم شود،البته به هیچ وجه درمورد جزئیات خاص نپرسید و آنها را تحت فشار قرار ندید. یکی از ویژگیهای شنونده خوب اینکه هروقت آماده است گوش بدید. آنها که درمورد گناهی که در حقشان شده حرف میزنند،شجاع تر از رستم هستند. بسیاری از آنها سر پایین سکوت میکنند زیرا میترسند باور نشوند یا حتی خجالت میکشند. که البته دلیلی ندارد خجالت بکشند چون اصلا مجرم نیستند! بگذارید اشک بریزند،جیغ بزنند و دشنام بگویند،حق دارند. فقط آنجا باشید و گوش بدید.

آنها مجبور نیستند به تنهایی بجنگند. بهش اطمینان بدید که تا آخر با او هستید و بهش در دسترسی به مراقبت های پزشکی و پشتیبانی های مربوطه کمک خواهید کرد. آنها میتوانند به شما اطلاعات ارزشمندی بدهند و از آنجایی که اطلاعات طلاست،در کمک گرفتن تردید نکنید.

او را حمایت و تشویق کنید که در اسرع وقت به دنبال مراقبت های پزشکی برود.طی ۲۴ یا ۳۶ ساعت اول بهتره اقدام کند. شاید دوست شما متوجه نباشد اما ممکن است جراحات جدی داشته باشد و غیر از این دوست شما برای اینکه در این راه بجنگد و گناهکار را محکوم کند به مدارک فیزیکی نیاز دارد. همچنین باید درمورد احتمالاتی مثل بارداری و عفونت نگران باشید و کارکنان میتوانند به او کمک کنند. حتی اگر به نظر میرسد که آسیب جدی درکار نیست،لطفا به دنبال مراقبت های پزشکی برای دوست خود باشید.

پس از چنین اتفاقی،تصمیم های مهمی هستند که دوست شما باید بگیرد. او ممکن است بخواهد آزمایش عفونت و بارداری بدهد، برای معاینه پزشکی و جمع آوری آثار یا گفتگو با پزشک و پزشک قانونی اقدام کند. به عنوان همرزم او لازم نیست سرسختانه پیگیر باشید و متخصص این مسائل باشید. فقط باهاش باشید و بگذارید آدم های واقعاً متخصص کمک کنند.

به او کمک کنید دوباره کنترل اوضاع را به دست بگیرد. میدانید،دست او نبود...گناهکار تنها مقصر است که دستان کثیفش را به او زد!تنها کسی که کنترل داشت. به دوستتان نگویید چیکار کند و چیکار نکند؛بگذارید خودش تصمیم بگیرد میخواهد چیکار کند. فقط تا جای ممکن چشم هاش را باز کنید که در میدان نبرد آگاه باشد. رازداری مهم ترین نکته است! اگر دوست و همرزم عزیزتان به شما اعتماد کرده،شما نباید بدون اطلاع او به کسی بگویید. از او درمورد اینکه چه اطلاعاتی میتوانید به بقیه بدهید بپرسید،بپرسید که اگر دیگران با سوال خفه اتان کردند حق دارید جواب بدید یا به او اشاره کنید و ...

یکی از چیزهایی که باید در این نبرد بهش توجه کنید،خودتان است. هرروز نیست که بشنوی چه بلایی سر دوستت آمده و کلی احساس هست که در شما میجوشد،غم و خشم یا سردرگمی و عدم اطمینان،این ها به معنی شکست نیست و فقط میگوید یک انسان طبیعی و البته یک دوست خوب هستید. این که به درد دیگران گوش بدهید آنقدر سخت هست که متخصص دارد!

آسیب روحی سریع ناپدید نمیشود و دوست شما به پیش از این ها برنمیگردد. آن دوران که شب ها به گشت و گذار دور از باغ نور افکن ها میگذشت،تمام شده و همه اش شده اشک و اشک! لطفاً درک کنید که دردها به این سرعت از بین نمیروند و صبور باشید.

چند نکته که باید در انجام دادن و ندادن آنها دقت کنید: برای جزئیات بیشتر بی تاب نباشید،چیزی که میشنوید یک رمان نیست و زندگی دوست شماست. به حریم خصوصی او احترام بگذارید. اگر او نمیخواهد حرف بزند و میگوید نه،یعنی نه و دیگر اصرار نکنید. گفته های دوستتان را زیر سوال نبرید. رفتار او را قضاوت نکنید زیرا این اتفاق به اندازه ایی وحشتناک است که آدم را عوض کند. به یاد داشته باشید که هیچکس سزاوار تجاوز نیست! با میدانی که او در آن قدم می گذارد مخالفت نکنید. بگذارید کنترل زندگی اش دست خودش باشد،او بهترین راه بهبودی خویش را میداند. آنقدر درگیر احساسات نشوید که دیگر نتوانید همراه او بجنگید.شما حق ندارید فکر کنید که می دانید او چه حسی دارد. اشکالی ندارد اگر نتوانستید حال او را بهتر کنید تقریبا غیر ممکن است. از جملات و کلماتی که حس سرزنش شدن میدهند استفاده نکنید،مثلا «شانس آوردی اتفاق دیگه ایی نیفتاد»،«چرا تو؟!»,«نباید فلان کار رو میکردی»،«چیز مهمی نیست»،«اگه من جای تو بودم..» و «میدونم چه حسی داری» یا«آرام باش»!
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
اولل
خبر نداشتم پست جدید گذاشتی ایش
ای بابا
ولی این مدل پستا>>>>>>>>>>>>
✓
چرا انقدر دیر دیدم
انقدرم دیر نیست
وای تازه کار چقدر قشنگ بود
گریه میکن—
گریه؟چرا؟
احساسی شدم سرش واقعا
خیلی قشنگ نوشتی
عجب
ای ساربـان آهستــہ ران کـآرام جـانم میـےرود🤍🌥🕊
وآن دل ڪـہ بـا خود داشـتم با دلـستانم میـےرود💛🌜🌼
خستــہ نباشید...بسیــار عالی و مــفید بود🩷🌷🥲
ممنون که وقت گذاشتید!
:))
یه پست زیبا و پر از مفهوم دیگه.. خسته نباشی )
ممنونم!
عالی بود 🌷
ممنون از بازدید شما.
گریه چیه خوردنیه؟
چ-