شلاام بهه همگیی ببخشید جدیدا دیر میذارم پارتها رو! وقت نمیکنم... این امتحانا و درسا و... و همینطور روزه که اصن در طول روز حوصله ندارم و اینا همش اثرات قرنطینه س من سعیمو میکنم لطفا یقمو نگیرید اگه دو روز این ور و انور میشه! خب بریم داستانو بخونیم اگه چیزی خاستم بگم تو نتیجه حتما میگم و تا آخر بخون داستانو
° با هم چی پچ پچ میکنید؟ 😂
+ هیچی 😅
« داستان از زبان راوی »
افسر و سربازا هم دوباره رفتن به همون ایست بازرسی و افسر به فرمانده ش گفت :
قربان! برای شما اطلاعیه ای، چیزی... نیومده که اون بانوی ناظر پیدا شده؟
فرمانده ش : همون انگلیسیه؟... نه یعنی اون بانوی ناظر....؟
افسر : بله قربان الان فهمیدیم که توسط شوهرش پیدا شده الانم میخوان برن آمریکا. چقد بی فکرن و هیچ خبری نمیدن
فرمانده : اما عجیبه که انقد زود پیدا شده، داره میره آمریکا، هیچ نامه ای هم پیدا نکردیم
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
وای این سرباز ها هم چقدر خرند 🙄🙄🙄
همینو بگو😂😂😂😂😂
از شانس بد من سرباز خنگ افتاده تو داستان من - _ -