عشق به سبک ابر قهرمان ( فصل ۲ پارت ۴ )

سلام بعد از چند ماه اومدم امیدوارم خوشتون بیاد این رو با دوتا از دوستام نوشتم نظرتون رو بگید جواب میدم

راوی: وقتی داشتن میرفتن که شرور رو پیدا کنن و شکست بدن یهو مرینت داخل راه حالش بد شد و سرش گیج رفت و افتاد روی زمین ادرین: مری مری چی شد مرینت بلند شو مرینت مرینت: ادرین برو یه جا یه لیوان آب یا یه نوشیدنی برام بیار آدرین: باشه الان میرم 🏃🏻‍♂️ بیا مرینت اینو بخور 🥃 ماشعیره آبمیوه نداشت

مرینت: ممنون ادرین خیلی ممنون اگه تو نبودی من الان خفه شده بودم ادرین: خدا نکنه الان که سالمی حالا پاشو بریم مرینت: بریم بریم راوی: ادرین و مرینت همین که پا شدن باز مرینت خورد زمین و این دفعه بیهوش شد ادرین هم که دست پاچه شده بود نمیدونست چیکار کنه و یهو اونم حالش بد شد و زد زیر گریه زود زنگ زد امبولانس اومدن و مرینت رو بردن بیمارستان

ادرین توی امبولانس: مری مری بلند شو اگه بلند نشی چیکار کنم دکتر : آرامش خودتو حفظ کنید ادرین : ای وای 🤦🏻‍♂️شرور ببخشید من باید پیاده بشم راوی : ادرین رفت و مرینت هم رفت بیمارستان ادرین : وقتشه تبدیل بشیم پلگ پلگ کلاز اوت او او جایی میرفتی لیدی وای فای لیدی وای فای ( یا همون الیا ) هه هه میبینم که پیشی بدون کفشدوزک اومده باکی نیس راوی : کت میره و از بالا میپره روی گوشی لیدی وای فای و اکوما میاد بیرون کت : کتاکلیزم این هم از تو اکوما کوچولو خداحافظ پروانه کوچولو وای مرینت الیا : مرینت ؟؟؟ چیزی شده ؟؟

ادرین: اره توی راه بودیم داشتیم داشتیم میومدیم که الیا: که چیییییی ادرین: افتاد زمین و یه بار حالش بد شد رفتم براش نوشیدنی اوردم یکم حالش خوب شد بعدش الیا : بعدش چیییییییی ادرین: بعد دوباره افتاد روی زمین و حالش بد شد و بیهوش شد الیا: تو چیکار کردی؟ ادرین: من منم زنگ زدم آمبولانس اومد بردش خودمم اومدم اینجا الیا: کدوم بیمارستانه؟ زود بگوووو ادرین: نمیدونم فقط میدونم امبولانس اومد بردش

راوی: الیا و ادرین مثل فرفره(😄) رفتن دنبال امبولانس ببینن کجا میره رفت بهترین بیمارستان شهر رفتن اونجا پرسیدن کجای گفتن اتاق ۱۲۰ رفتن اونجا دیدن سرم به مرینت وصله ترسیدن که مرینت چیزیش بشه و ادرین گفت: مرینت تروخدا بلند شو ترو خدا ترو به عیسی مسیح بلند شو اگه تو چیزیت بشه من خودمو نمیبخشم ترو عیسی مسیح تروخدا بلند شو راوی: الیا اومد ادرین رو دلداری داد که مرینت چیزیش نمیسه نگران نباش و ادرین گفت: خب حالا اگه جیزیش شد چی

دکتر : سلام همراه خانم ...اممم.... دوپن چنگ کیه ؟؟؟ ادرین و الیا : من و ایشون یعنی ایشون و من (😐🤦🏻‍♂️)دکتر : متاسفانه خبر خوبی ندارم همسر شما و دوست شما به ........به ........به کما رفته و این برای بچتون یکم مشکل ساز میشه الان چند ماهه بچه دارید؟؟ ادرین : خودش میگفت دوماه دقیق نمیدونم دکتر : اما ما وقتی تحقیق کردیم مثل این که بچتون ۸ ماهشه میتونیم بچه رو سالم به دنیا بیاریم ولی ......مادرش رو نه اگر بچه به دنیا بیاد مادرش متاسفانه میمیره 😔

آدرین: ( تو ذهنش) اخه اگه بچه بمونه مری میره اگه مری بمونه بچه میره خدایا چیکار کنم دکتر: شما کدوم رو انتخاب میکنین؟ ادرین: خدایا به امید تو دکتر ببخشید لطفا سعی کنین مرینت زنده بمونه بقیش هرچی شد شد دکتر: پس ممکنه بچتون سالم نمونه و بمیره الیا: آدرین چیکار داری میکنی این کارت اشتباهه آدرین: آقای دکتر نمیشه هردوشون سالم بمونن؟ دکتر: میشه ولی احتمالش خیلی کمه ممکنه یکیشون بمیره آدرین: مرینت رو زنده میخوام جناب دکتر

دکتر: بله چشم ولی ۱ درصد ممکنه دوتاشون زنده بمونن ولی شما گفتید مرینت زنده بمونه باشه چشم ادرین: ولی دکتر اگه بتونی دوتاشون رو زتده نگر داری من پول عمل رو ۱۰ برابر میدم ینی ۱ میلیون دلار دکتر: چشم چشم ما همه‌ی سعیمونو میکنیم ادرین: ولی اگه مرینت زنده بمونه و بچم بمیره پول عمل واقعی رو میدما دکتر: باشه باشه سعیمونو میکنیم ۶ ساعت بعد راوی: دکتر از اتاق عمل اومد بیرون و ادرین گفت دکتر چیشد دکتر گفت ما همه‌ی سعی و تلاشمونو کردیم ولی

ولی بچتون زنده موند ادرین : یعنی چی مرینت چی شد ؟؟ دکتر : بچتون زندست ولی مرینت هم زندست ادرین : چچیچیچیچیچی راوی : طبق معمول ادرین بازم اومد وسط و رقصید و یه عالمه تکون داد 🕺🏻🕺🏻الیا : تبریک میگم بهت ادرین بچت به دنیا اومد ادرین : مرسی ... آقای دکتر الوعده وفا من پول رو همش رو دادم نوشجونت 😄 میخونم با مرینت صحبت کنم ؟؟ دکتر : متاسفانه نه ادرین : چرا ؟؟ دکتر : چون که .....

خب این هم از این پارت