Miraculous of love part 5

آنچه گذشت : از زبان مرینت :آدرین مگه تو یکی دیگرو دوست نداری ؟ آدرین : نه دیگه اون منو نمی خواد و از این به بعد منم اونو نمی خوام من تو رو میخوام میشه؟🥺🥺 که وسط بوسمون آلیا ازمون عکس گرفتو برای نادیا شاماک و اخبارشو گفتو مامان بابام فهمیدن و از خوشحالی بابام داشت تو بغلش منو خفه میکرد . داشتیم تو کلاس با آدرین حرف می زدم که یهو یکی وارد شد اون .........بود😤😤

اون لایلا بود 😤😤 دوباره از سفر الکیش برگشته بود آدرین : دیدم مرینت عصبانی شد فهمیدم چرا بهش گفتم عشقم نگران نباش منو تو می دونیم که اون یه دروغگوئه نیاز نیست خودتو عصبانی کنی عزیزم☺️☺️ مرینت : وقتی آدرین این حرفو زد خیالم راحت شد. از زبان لایلا قبل از مدرسه : امروز میرم مدرسه و به یک بهانه ای پیش آدرین جونم میشینم . 😈😈 رفتم مدرسه دیدم که مرینت پیش آدرین جونم نشسته ( بیشین بینیم بابا دختره پررو آدرین جونم از زبون تو 😤😤🤢🤢🤮🤮 فقط مرینت می تونه بگه آدرین جونم)

خیلی عصبانی شدم اما نشون ندادم به خانوم بوستیه گفتم میشه من پیش آدرین بشینم چون اون خیلی درسش خوبه و میتونه به من کمک کنه🥺🥺😈😈. مرینت : دوباره اعصابم خورد شد که یهو آدرین گفت : خانوم بوستیه اما من نمی تونم بهش کمک کنم چون خودم خیلی کار دارم و باید همه رو انجام بدم مثل تمرینات ریاضی که دیروز گفتین من توش مشکل دارم و با مرینت می خوام حلش کنم🙃🙃🤭🤭. خانوم بوستیه : راست میگی لایلا تو برو پیش مکس بشین لایلا : باشه 😑😑(راوی : 😂😂😂😂😂 بابا تو دیگه کی هستی) مرینت:

دم آدرین جونم گرم 🤗🤗🥰🥰 آدرین مرسی که هوامو داری ممنونم ازت عزیزم☺️☺️ آدرین : همیشه و تا ابد زنگ تفریح تز زبان مرینت : آدرین گفت منو نینو می خوایم یکم با شما باشیم و تو یه نیمکت میشه نفسم خواهش🥺🥺🥺 باشه حله بیاین . منو آدرینو و نینو و آلیا تو یک نیمکت نشستیم و داشتیم حرف میزدیم گفتم بچه ها موافقین عصر بریم پیش آندره امروز پیش رود سن هستش آدرین : هر چی تو بگی عشقم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️. آلیا و نینو هم قرار شد که بیان و قرار ساعت ۶ بعد از ظهر بغل رود سن هستش که یهو

لایلا اومدو گفت مرینت میشه یه لحظه بیای باهات کار دارم مرینت : گفتم باشه و باهاش رفتم آلیا : دیگه منو نینو هم فهمیده بودیم که لایلا یه دروغگوئه . برای همین رفتم دنبالشون دیدم که لایلا: از آدرین من دور شو و گرنه خودم از سر راه برت میدارم . 😠😠 مرینت : اون عشق منه و اینکه تو باید دست از سرش برداری فهمیدی یا بگم آدرینم بیاد حالیت کنه 😠😠 ؟؟ آلیا : دیدم یدفعه لایلا یه سیلی به مرینت زد منم اعصابم خورد شد رفتم تا ازش دفاع کنم آدرین : دیدم از اون طرف حیاط یک صدایی میاد رفتم دیدم.......😨😨😨

دیدم آلیا داره از مرینت در برابر لایلا محافظت میکنه رفتم به نینو گفتم دخترا درگیر شدن که اومد و از هم جداشون کردیم آدرین چته واس چی اینکارا رو میکنی 😡😡😡😡😡😡😡😡🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬 واس چی ؟ دفعه آخرت باشه به عشقم نزدیک میشی وگرنه من حالیت میکنم . فهمیدی 🤬؟ آدرین : مرینتو ور داشتم بردم و پانسمانش کردم نینو هم همینطور گفتم : مرینت واقعا ببخشید که تنهات گذاشتم از این به بعد هیچ وقت تنهات نمیزارم . مرینت : تقصیر تو نبود که تقصیر اون بود از زبان مرینت بعد مدرسه :

از آدرین خداحافظی کردم و رفتم خونه رفتم با تیکی صحبت کردمو بعدش تکالیفو نوشتمو راه افتادم به سمت آندره که یکدفعه دیدم آدرین اونجا وایساده و داره لبخند میزنه🙂🙂 رفتیم که آندره گفت : به به ! قویترین عشق ما چخبر خوب دوباره یک اسکوب انبه و یک اسکوب بلوبری لذت ببرین داشتیم بستنی می خوردیم که یهو ........😨😨😨😨😨😨😨😨😨😨

خب تا پارت بعدی خداحافظ 🌸🌸🌸🌸❤️❤️❤️