مریت و لایلا پارت 1

یک روز وقتی مرینت وارد کلاس میشود میبیند لایلا از سفر برگشته و در ردیف اول و پیش آدرین نشسته?????? تو فکر میکنی مرینت چه حسی نسبت به این قضیه داره؟؟

اما هرچی که باشه فراموش میکنه و به درسش میرسه ( کاملا بیخیال نمیشه ها فقط تا زنگ ناهار) وقتی میرن زنگ ناهار لایلا یه دروغ دیگه هم میگه فکر میکنی چه دروغی؟؟

میگه مچ دستم ( دست راستش) درد میکنه ( میدونم که میدونید ولی تا آخر این پارت بخونید????) بخاطر همین همه ی بچه ها کمکش میکنن ناهار بخوره یکیشون براش پیش غذا رو میاره یکی غذآی اصلی و یکی دیگه هم دسر?? همون موقع مرینت یه فکری به سرش میزنه❤ فکر میکنید چی؟؟

مرینت تصمیمشو میگیره و میره که عملیش کنه... زنگ تفریح به لایلا و نینو آلیا میگه ( بچه ها لایلا تازه امروز بعد از مدت طولانی ای برگشته مدرسه پس بیاین باهاش اسم فامیل بازی کنیم) همه تعجب میکنن ولی بعد قبول میکنن و بازی رو شروع میکنن لایلا گفته بود که مچ دست راستش درد میکنه پس نمیتونست تند بنویسه و بازی رو ببره.. فکر میکنی چی شد؟؟

در کمال تعجب لایلا بازی رو برد البته کسی جز مرینت متوجه این موضوع نشد?? فکر میکنی بعد از پیروزی ای که مرینت پیدا کرده بود چی کار کرد؟؟

مرینت به لایلا فرصت داد ولی لایلا اعتراف نکرد و کسی غیر از مرینت از موضوع دروغ گفتن لایلا خبر دار نشد مرینت چی کار کرد؟؟

میدونم زود تموم کردم بقیش واسه پارت 2 چه حسی داری؟؟

تست چطور بود؟؟

به تستم از 6 تا 10 چه امتیازی میدی؟

اگه پارت بعدی رو بزارم میخونی؟