13 اسلاید پست توسط: (Amir) انتشار: 8 ساعت پیش 5 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
چارلز دیکنز ، یکی از بزرگترین نویسنده های طول تاریخ است که در ادامه میخواهیم به زندگینامه و آثار او بپردازیم …
چارلز جان هافِم دیکنز ، نویسنده پرآوازه انگلیسی و برجستهترین رماننویس عصر ویکتوریا بود. دیکنز یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین نویسندگان در زبان انگلیسی است. بسیاری از رویدادها و شخصیتهای کتابهای چارلز دیکنز، بازتابی از رویدادها و شخصیتهای زندگی واقعی وی بودهاند.[۱] از دیکنز برای داستانسرایی و نوشتار توانمندش و همچنین خلق شخصیتهای به یادماندنی، بسیار تحسین شدهاست. دیکنز در طول زندگی خویش، محبوبیت جهانی بسیاری یافت. از نوشتههای معروف او میتوان دیوید کاپرفیلد، آرزوهای بزرگ، الیور توئیست و داستان دو شهر را نام برد .
چارلز دیکنز در ۷ فوریه ۱۸۱۲ در لندپورت زاده شد. او دومین پسر از ۸ فرزند جان دیکنز، کارمند اداره کارپردازی نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا بود. پدرش از طبقه کارگر و اهل لاابالیگری و وامداری بود. جان دیکنز دوست داشت که در طبقه ممتاز پذیرفته شود. برای همین، در تلاش برای اینکه یکی از فرزندانش به جایی برسد یکی از خواهران چارلز را به آکادمی سلطنتی موسیقی لندن فرستادند که یک آموزشگاه موسیقی اشرافی بود. جان، پدر چارلز دیکنز نشان خانوادگی یک خانواده مرفه دیگر را برای خانواده خود اقتباس کرد.
تلاش جان برای نشان دادن خود به عنوان یک فرد سطح بالا باعث بالا آوردن بدهی و زندانی شدن او در زندان مارشالسی شد. اما در آن زمان رسم بر این بود که همه اعضای خانواده بدهکار هم همراه او زندانی میشدند و تا بدهی شان را نمیدادند، در زندان میماندند. تنها دیکنز ۱۲ ساله از رفتن به زندان، امان یافت و او را برای تأمین معاش خانه به کارخانهٔ واکس سازیِ وارن فرستادند. او تا آزادی پدرش از زندان همچنان مجبور به کار بود تا بالاخره پس از مراجعت پدر توانست به مدرسه بازگردد.
چارلز دیکنز از نوشتههای سختیهایی که در کودکی و نوجوانی کشیده بود خجالت میکشید؛ بنابراین زندگی خود را در قالب داستانهای خود و شخصیتها توضیح میداد.
دیکنز پس از پایان دوره مدرسه در یک دفتر وکالت مشغول به کار شد. دیکنز به نویسندگی علاقه نداشت و مایل بود هنرپیشه شود اما در روزی که قرار بود برای آزمون هنرپیشگی برود، دچار سرماخوردگی شدیدی شد و این فرصت را از دست داد. پس از بررسی زندگی شلوغ و متنوع لندن، بر آن شد تا روزنامهنگار شود. در این دوره، در شیوهای سخت از خلاصهنویسی، توانایی خود را نشان داد و در مارس ۱۸۳۲ در حالیکه جوانی حدوداً ۲۰ ساله بود، خبرنگار امور عمومی و پارلمانی شد.
چارلز دیکنز در سال ۱۸۲۹ دلدادهٔ دختری به نام ماریا بیدنل شد. اما والدین ماریا او را از لحاظ اجتماعی در سطحی پایینتر از خود یافتند. این دل باختگی و برخوردی دیگر با او در میان سالی دیکنز، بعدها در عشق شخصیت معروف رمانش دیوید کاپرفیلد به دختری به نام دورا بازتاب یافت.( دوید کاپر فیلد رو حتما بخونید پیشنهادش میکنم ! )
نخستین طرحوارهٔ دیکنز به سال ۱۸۳۳ با پیوستن به مورنینگ کرونیکل به عنوان ناهار در پوپلار منتشر شد و در پی آن، طرحوارههای دیگر انتشار یافتند. او در این سالها با گشت زدن در نواحی خارج از لندن و حضور در گردهماییهای انتخابات مقدماتی مجلس بریتانیا و تهیه گزارش از آن، وارد زندگی اجتماعیای شد که گسترش آن، سریع و لحظهبهلحظه بود. چارلز دیکنز در اوایل سال ۱۸۳۶ دو ماه پس از انتشار طرحوارههایی از بوز، با کاترین هوگارت (او هم نویسنده بود) ازدواج کرد. و پس از آن برای نوشتن داستان زنجیرهای که بعدها نامههای پیکویک نام گرفت، قرارداد بست. او پیش از آن سردبیری بنتلیز مسیلانی را پذیرفته بود که از سال ۱۸۳۷ تا ۱۸۳۹ الیور توئیست در آن، منتشر شد.
دیکنز در اوایل ۱۸۳۷ صاحب نخستین فرزند خود از ده فرزند شد و در ماه مه، شاهد مرگ خواهر همسرش بود که از اوایل زندگی مشترک آن دو، با آنها زیسته بود. یاد فقدان شدید او برای دیکنز بعدها در بیماری سخت رز میلی در الیور توئیست بزرگ داشته شد.
چارلز دیکنز در سال ۱۸۳۸ از مدارس ارزان یورکشر دیدن کرد و در نیکلاس نیکلبی، دربارهٔ این اماکن نوشت. در همین روزها با زنی به نام آنجلا بروت کوتس آشنا شد و به دفاع از افکار بشر دوستانهٔ این زن پرداخت و کوشش اجتماعی خود را در خدمت اهداف او به کار بست. از جملهٔ این فعالیتها تأسیس خانهای برای زنان ساقط شده در سال ۱۸۴۷ بود. هر چند دیکنز در سال ۱۸۳۰ از بزرگان ادب آن روزگار محسوب میشد اما او پس از آن نیز از تلاش خود برای تاختن به بیداد و ستمگری و فخر فروشی، دست نکشید. دیکنز با بسط طرح اولیهٔ ساعت آقای همفری، داستان بلندی با عنوان دکان عتیقهچی نوشت و همچون گذشته، فریاد اعتراض خود را از بهکارگیری کودکان در معادن، به گوش جامعه بریتانیا رساند. همچنین طنز تمسخر علیه «توریها» را در نوشتههای خود جای داد، کسانی که مخالف تصویب قوانین انسانی بودند.
چارلز دیکنز طرفداران زیادی در ایالات متحده آمریکا داشت. در سال ۱۸۴۲ با سفر به آمریکا و به رغم استقبال گرمی که از او شد، یادداشتهایی از آمریکا و مارتین چارلز لویت را به قلم آورد که آمیختهای بودند از ستودنیهای بسیار آمریکا و البته همهٔ آنچه که در نگاه دیکنز نفرتانگیز آمدند. وی در سالهای ۱۸۴۴–۱۸۴۵ نیز از ایتالیا دیدن کرد و در آنجا ناقوسهای جنوآ، عنوان بانگ ناقوسها را به ذهنش القا کرد. کتاب کوچکی که ضربهای بزرگ به نفع مستمندان روزگارش زد. در پی بازگشت از ایتالیا، چندی سردبیر دیلی نیوز (اخبار روز) شد و برای بهبود وضع مدارس ژندهپوشان و لغو اعدام مجرمان در ملأ عام، کمر همت بست. مدارس ژندهپوشان مؤسساتی بودند که در آن کودکان فقیر به رایگان آموزش میدیدند.
چارلز دیکنز دامبی و پسر را در پاریس و لوزان نوشت و پس از نگارش رمان سرشناس دیوید کاپرفیلد، مجلهٔ خود هاوسهولد وردز (سخنان خانگی) را راهاندازی کرد. مجلهای که سبک سخنی اساسی و انسانی داشت. دیکنز در این ایام نویسندگی و روزنامهنگاری را با تئاتر — که بیشتر به نفع مؤسسات خیریه برگزار میشد — در هم آمیخت.
بیقراری دیکنز برای خلق اثر همچنان باقی بود، اما سلامت او با خواندنهای پر از شیفتگیاش، روز به روز تحلیل میرفت. پس از سال ۱۸۶۰ (روزهایی که آرزوهای بزرگ قلم میخورد)، الن ترنان، گاه گاه در نزدش میماند. اما با این همه، کتابخوانیهای او و سفرهایی که با این هدف داشت، ادامه یافت، چنانکه حدود ۱۸۶۷–۱۸۶۸ بار دیگر به آمریکا رفت. او از لحاظ مالی هیچ کم نداشت، اما از نظر جسمانی شکسته به نظر میرسید.
بیاعتنایی او به هشدارها (فلج جزئی - ناتوانی در خواندن حروف سمت چپ و لنگ زدن روزافزون پای چپ) تا بدانجا پیش رفت که در سال ۱۸۷۰ اقدام به یک رشته کتابخوانی تازه نمود. دیکنز در ۱۵ مارس ۱۸۷۰ برای آخرینبار سرود کریسمس را خواند و سرانجام در ۹ ژوئن ۱۸۷۰ در حالیکه ادوین درود به پایان نرسیده بود بهطور ناگهانی بر اثر سکته قلبی در محلی به نام گدز هیل از جهان رفت.
رمان های معروف : الیور توییست
اولیور تویست در حقیقت ادعا نامه ای است که که چارلز دیکنز علیه جامعه فاسد آن روز انگلستان نوشت.
پسر کوچک و یتیمی که پدر و مادر خود را از دست داده و در عرصه گیتی تک و تنها مانده به دنیای اطرافش وارد می شود. جامعه ای که قانون جنگل با همه بی رحمی در آن رواج دارد و پسر کوچک این مطلب را به خوبی درک می کند که باید با چنگ و دندان از خود دفاع کند وگرنه دیگران پاره پاره اش می کنند. منافع عده بسیاری ایجاب می کند که او (علیرغم ثروت فراوانی که از پدر به ارث رسیده) در فساد و تباهی فرو رود، ولی اولیور کوچک برای دنیای تیرگی ها ساخته نشده و سرانجام در نبرد خونینی که در آن خوبی ها و بدی ها یک بار دیگر در مقابل هم صف آرایی می کنند اولیور کوچک موفق می شود که خود را از جنگ افراد بد سرشت و کسانی که طمع ثروت او را در دل دارند، خلاص کند. اما پس از آن یعنی هنگامی که اولیور از دست ارباب ستمگرش فرار می کند و خود را در شهر بزرگ و پر خطر«لندن» تنها می یابد، نه خانواده ای دارد و نه حتی دوستی، چیزی نمی گذرد که در دام پیرمردی شرور به نام « فاگین» که خانه اش پاتوق دزدها و جیب برهاست گرفتارمی شود.
“دیوید کاپرفیلد” رمانی نوشته چارلز دیکنز است که اولین بار در سال 1850 منتشر شد. این داستان زندگی شخصیت اصلی خود را از کودکی در روستاهای انگلستان تا بزرگسالی در لندن دنبال می کند. . این رمان بر اساس تجربیات زندگی خود دیکنز است و یکی از اتوبیوگرافیک ترین آثار او به حساب می آید.
این رمان به سه بخش تقسیم شده است. قسمت اول دوران کودکی دیوید، از جمله ناپدری بدرفتار او، آقای موردستون، و مادر مهربانش، کلارا، را دنبال می کند. دیوید پس از مرگ مادرش برای کار در یک کارخانه فرستاده می شود و در آنجا با آقای میکاوبر شاد و دوست داشتنی آشنا می شود. در قسمت دوم، دیوید به مدرسه می رود و در نهایت در یک شرکت حقوقی کارمند می شود و در آنجا عاشق دختر رئیسش، دورا می شود. قسمت سوم و پایانی رمان به دنبال دیوید است که او در لندن برای خود زندگی می کند، از جمله ازدواج با اگنس که از دوران کودکی با او دوست بوده است.
در طول رمان، دیکنز موضوعاتی مانند فقر، طبقه، تحرک اجتماعی و اهمیت خانواده و روابط را بررسی می کند. «دیوید کاپرفیلد» یکی از بزرگترین آثار دیکنز به حساب میآید و به خاطر شخصیتهای به یاد ماندنیاش از جمله آقای موردستون مکر و بیرحم، آقای میکاوبر عجیب و غریب، خانواده پگوتی خوش قلب و اگنس دانا و با فضیلت شناخته میشود. این رمان در فیلمها، نمایشنامهها و برنامههای تلویزیونی متعددی اقتباس شده است و همچنان یک کلاسیک محبوب ادبیات انگلیسی است.
سرود کریسمس :
یکی از مهمترین مباحثی که دربارهی این کتاب وجود دارد، آن است که آیا این کتاب، داستانی غیر مذهبی با اهدافی مشخص و ساخته و پرداختهی ذهن دیکنز بوده و یا داستانی بیرون آمده از دل فرهنگ مسیحی است؛ زیرا که تم اصلی کتاب، یکی از مهمترین اعیاد مسیحیان است. نتایج اخلاقی این داستان نیز میتواند برگرفته از آموزههای کتاب مقدس مسیحیان، انجیل باشد. از دیگر مباحثی که در حواشی این کتاب ماندگار در ادبیات، وجود دارد آن است که بسیاری از منتقدان معتقدند که دیکنز، شخصیت اسکروج را از زندگی پدرش الهام گرفته است؛ پدری که نفرت و عشق توامانی به او داشته است. دیکنز در خانوادهای با سطح طبقاتی متوسط زاده شد؛ اما زندگی او در کودکی به دلیل بدهیهای پدرش یک شبه زیر و رو شد. چارلز بینوا دوازده سال بیشتر نداشت که به استخدام کارخانهی ساخت واکس کفش درآمد. دیکنز توانسته بود از دست قانون ناعادلانهی آن زمان بریتانیا جان سالم به در ببرد و به خاطر بدهیهای پدرش به زندان نیفتد؛ اما زندگی برای قشر کارگر انگلستان، چندان راحت نبود. دیکنز که نمیتوانست به راحتی از تجربههای سخت زندگیاش صحبت کند، آنها را در قالب داستانهایی واقعگرایانه به رشتهی تحریر درمیآورد؛ داستانهایی که امروزه از مهمترین کتابهای ادبیات جهان به شمار میروند.
داستان دو شهر :
دو شهر لندن و پاریس است. گونهی رمان تاریخی است و ماجراهای قبل و در طول انقلاب فرانسه را روایت میکند. سال انتشار کتاب به صورت کامل ۱۸۵۹ میلادی است و تا قبل از آن به صورت پاورقی در مجلهی سرتاسر سال منتشر میشدهاست. داستان دو شهر در سه بخش نوشته شده است. عمر دوباره، رشتهی زرین و مسیر طوفان عناوین سه بخشی هستند که داستان دو شهر را تشکیل میدهند.
منبع الهام این کتاب برای دیکنز، نمایشنامهای است که ویلکی کالینز ،دوست او، سالها پیش نوشته و چارلز نیز در آن بازی کرده بود. همچنین انقلابهایی که در تاریخ رخ دادهاند، بسترهای مناسبی برای ایدهسازی و آفرینش آثار کلاسیکی از جمله داستان دو شهر بودهاند.
چارلز دیکنز در این رمان نیز مانند بسیاری دیگر از آثارش سرکوب و ظلمی که در جامعه جریان دارد را با زبان ادبیات داستانی بازگو میکند. توصیفات دقیق، بیان جزئیات و تصویرسازیهای بیبدیل در داستان دو شهر مخاطب را به گذشتهای دور میبرد: قرن هجدهم اروپا.
باقی آثار :
یادداشتهای پیکویک، (The Pickwick Papers (۱۸۳۷
ماجراهای نیکلاس نیکلبی، (The Life and Adventures of Nicholas Nickleby (۱۸۳۹
مغازه عتیقهفروشی، (The Old Curiosity Shop (۱۸۴۰
بارنابی روج، (Barnaby Rudge (۱۸۴۳
زندگی و ماجراجوییهای مارتین چوزلویت، (The Life and Adventures of Martin Chuzzlewit (۱۸۴۴
دامبی و پسر، (Dombey and Son (۱۸۴۸
خانه متروک، (Bleak House (۱۸۵۳
دوران مشقت، (Hard Times: For These Times (۱۸۵۴
دوریت کوچک، (Little Dorrit (۱۸۵۷
شبگردیها، (۱۸۶۰) night walks
آرزوهای بزرگ، (Great Expectations (۱۸۶۱
دوست مشترکمان، (Our Mutual Friend (۱۸۶۵
عبور ممنوع، (No Thoroughfare (۱۸۶۷ (به همراه ویلکی کالینز)
اسرار ادوین درود، (The Mystery of Edwin Drood (۱۸۷۰
13 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)