یه شعر بسیار زیبای دیگه به قلم هلیا حسینی عزیز با الهام از شعر فاضل نظری شیرین سخن: چای مینوشم که با غفلت فراموشت کنم چای مینوشم ولی از اشک فنجان پر شدَست
تقدیم به نگاه گرمتون...
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
چقد قشنگ بودددددد
ببخشید زیاد شد ولی شعرش خیلی قشنگ بود:)
حتی وسط ایل خودش در وطنش بم،ناچاری از این فاصله هایی که زیادند،دلگیرم از این مردن تدریجی کم کم، هرجا بروم، شهر پر از چاه و شغاد است، بگذار بمانم که فدای تو بگردم، من نارون صاعقه خورده تو گل سرخ، تو سبز بمان، من به درک، من به جهنم:) حامد عسگری
سلام تو چارسو پیامم نیومد اینجا میفرستم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای دلبریت دلهره حضرت آدم، پلکی بزن و دلهره ام باش دمادم، پلکی بزن از پلک تو الهام بگیرم، تا کاسه تنبور و سه تاری بتراشم، هر ماه ته چاه نشد حضرت یوسف، هر باکره ای هم نشود حضرت مریم، گاهی غزلم، گم شدن رخش بهانهست، تهمینه شود همدم تنهایی رستم، تهمینه شود بستر لالایی سهراب، تهمینه شود یک غم تاریخی مبهم، تهمینه ی من، ترس من این است نباشد، باب دلت این رستم بی رخش پر از غم، این رستم معمولی ساده، که غریب است،
ذخیره در مورد علاقه هااا
🥺🤍
عالی بود واقعا
من ازش ایده رمان گرفتم.خیلی شعرش زیبا و ستودنی بود
اولین بار بود اسم خانم حسینی رو میشنیدم ولی...
شعرشون>>>
آره زیاد مشهور نیست ولی قلم خوبی داره