در یک روز تاریک و بارانی، بعد از ماجرای فرزند نفرین شده، هری پاتر و هرمیون گرنجر به مالفوی مانور میروند تا تایمنر را نابود کنند. دراکو مالفوی با چالشهای عاطفی و انتخابهای سختی روبرو میشود که سرنوشت همه آنها را تغییر خواهد داد. فصل پنجم پارت ۲
### فصل پنجم : شگفتی های بهاری
در صبح دلانگیز بهاری، دراکو مالفوی چشمانش را گشود و نور ملایم خورشید را بر روی پوستش حس کرد. کمی بعد، در حالی که شانه زدن موهایش را به اتمام رسانده بود، زنگ در به صدا درآمد. او با کنجکاوی اجازه ورود داد.
هرمیون با لبخندی دلنشین وارد اتاق شد و گفت: "دراکو، امیدوارم که خوب خوابیده باشی. حالت چطوره؟"
دراکو با صدای آرامی پاسخ داد: "ممنون."
هرمیون دستی در جیب لباسش کرد و کیف کوچکی را بیرون آورد و گفت: "راستی، توی رختکن جا گذاشته بودی."
دراکو در حالی که کمی متعجب بود، پرسید: "رختکن؟"
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
عالییی
🙂😊🥰🙏
مثل همیشه بینظیرررررررررررر
ممنونم عزیزم🥰😊🙂
عالییههههه
ممنون مهربان🙂😊🥰
مثل همیشه عالییییییی
ممنونم نازنینم🥰😊🙂
خواهش میکنم قشنگم😉😉💚
عالیییی بووووود ادامه بده
ممنون عزیزم🙂😊🥰
فرصت ؟
بله.