در یک روز تاریک و بارانی، بعد از ماجرای فرزند نفرین شده، هری پاتر و هرمیون گرنجر به مالفوی مانور میروند تا تایمنر را نابود کنند. دراکو مالفوی با چالشهای عاطفی و انتخابهای سختی روبرو میشود که سرنوشت همه آنها را تغییر خواهد داد. فصل پنجم پارت ۱
بعد از نوشیدن چای و صرف صبحانه، دراکو کمی متفکر شد. او حالا که با این واقعیت کنار آمده بود که در دنیایی دیگر است، میدانست که باید اطلاعات بیشتری از شرایط فعلی خود به دست آورد. میخواست بقچه کوچک را باز کند، اما چشمش به نامهها افتاد و جذب شد که آنها را باز کند.
نامهها حاوی پیامهایی از طرفدارانی بود که به او به عنوان کاپیتان کوئیدیچ انگلیس در مسابقات جهانی در برابر مجارستان تبریک میگفتند. ظاهراً انگلستان در مسابقات مقام اول جهانی و طلا را کسب کرده بود. در این دنیا آرزوی همیشگی دراکو که بازیکن حرفهای کوئیدیچ شدن بود، برآورده شده بود.
انگار همین دیروز بود که دراکو به هری در وزارتخانه گفته بود که رویایش بازی در کوئیدیچ است .
در میان نامهها، اولین نامهای که نظر دراکو را به خود جلب کرد، نامهای از طرف جرج و فرد ویزلی بود. ظاهراً در این دنیا بخت با ویزلیها یار بوده و جرج از چنگال مرگ گریخته بود.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
عالیییییی بودددددددددددددد
ممنون قشنگم🥰😊🙂
عالیههه
ممنون عزیزم.🙂😊🥰
خیلی قشنگ بود اما کیه؟
ممنون از نظرت عزیزم💙💚
یک شخصیت اضافه بر رمان رولینگه که خودم به داستان اضافه کردم.
تو فصل های بعد معرفیش میکنم.
اوه چه خوببب
می دونستید اگه دنبالم کنید در عرض 24 ساعت دنبال میشید
ممنون میشم حمایت کنین چون حمایت میکنم
هر قدر پستام رو لایک کنید به همون تعداد پستاتون لایک میشه
پین ادمین زیبارو؟
بله.