فقط قرار بود یک هوا خوری ساده باشد. آن هم برای من. یک شاهدخت فراری!
این منم. یک شاهزاده فراری. البته نه از آنهایی که از دست قانون و حکومت فرار کند، بلکه فقط به خاطر وزیران پدرم. کسانی که از همان بچگی به جانم سوء قصد می کردند. پدر هم مجبور شد مرا به اقامتگاهی به خارج از قصر و پایتخت بفرستد. فقط برای محافظت از جانم. البته یک محافظ غرغرو هم برایم قرار داده که فقط بلد است از صبح تا شب سرم را منفجر کند. به تک تک کارهایم ایراد بگیرد. برای همین تا میتوانم ازش دوری میکنم. من یک دختر آزاد بودم، نقاشی میکردم، در حیاط قصر برای خودم بادبادک بازی میکردم، چگونه میتوانم زیر بار زورگویی های او بروم؟!
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
28 لایک
تو باید نویسنده بشییی
قلمت>>>>>>>>>>>>>>>>>
مرسی عزیزدلم
عالی
ممنون زیبا جان
عالییییی بود✨✨✨
داستانات که حرف ندارنننننن🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐
ماچ به کلت قشنگم
مثل همیشه عالی✨️
فدات شم
خدانکنه✨️
خیلی قشنگ بودددد😍
مرسی زیباترین
یاد *
قوربونت بشم
نمیدونم چرا یا یه مانهوا افتادم 🗿💔
عالی بود 💞
عه کدوم؟! 😂✨️
آواز شب 😂🤝
عالی بود
فقط چه انیمه ایه
انیمه نیست قوربونت برم داستان خودمه!😭😂
برگام خیلی خوب بود فکر کردم انیمه است
واااای منن از الان طرفدارتم
قوربونت بشم من الهی 🪄💕🍨
خدا نکنههه زیبا