قسمت بیستم.... تابع قوانین تستچی
دختربچه اشک هایش را پاک کرد و او را به آغوش کشید. به آرامی موهای بلند و طلایی او را نوازش کرد و گفت:_دوست داری دیگه چه بازی ای کنیم؟. دختربچه با خوشحالی گفت:_بریم ترامپولین بعدش توپ بازی بعدشم بریم سوار اسب های چرخان بشیم. مرد او را بغل گرفت و بلند شد بعد او را بر روی شانه هایش قرار داد و دستانش را گرفت تا از افتادن او جلوگیری کند، سپس به راه افتاد. در بقیه اوقات باقی مانده به خوش گذرانی و تفریح و امتحان کردن وسایل مختلف شهربازی پرداختند تا زمانی که ساعت به ۲۰ رسید. درحالی که دختربچه از شدت خستگی به خواب رفته بود او را به بغل گرفته بود و پیاده به سمت خانه می رفت درحالی که با خود او را حمل می کرد.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
فرست
پین؟
باحاله🥲
جهت حمایت
همه ی پارت هاشو درست کن هر وقت وقت کردم میخونم ، امتحانات ترم یک هست اصلا وقت نمیکنم ، باید از اول بخونم موضوع از دستم در رفته
حتما