
هلوووو :) بریم برا پارت جدید
این سوک: سلام چقدر دیر کردی ا/ت: سلام آره خیلی ترافیک بود . این سوک:شب بخیر من میرم بخوابم. ا/ت:شبت بخیر خوب بخوابی مین هی:شب بخیر منم میرم بخوابم ا/ت تو نمیای حتما باید خسته باشی .ا/ت: میرم یه دوش میگیرم بعد میام .... "جانگ کوک" از ماشین پیاده شدم آخ آخ یادم رفت ماسک بزنم دوباره رفتم تو ماشین و از منیجر ماسک گرفتم و زدم و پیاده شدم . خواستم برم تو که نامجون هیونگ پیام داد کجایی ؟ همون طور که داشتم جوابش رو می دادم وارد محوطه شدم آه یکی خورد بهم و پخش زمین شد رفتم بهش کمک کردم تا بلند شه بعد هم ازش معذرت خواهی کردم و رفتم سمت باشگاه . باشگاه خوبیه، هم بزرگه و هم وسایل کاملی داره بعد از دیدن همه جا برگشتم به خوابگاه. نامجون هیونگ و بقیه تو اتاقاشون بودن و با شنیدن صدای در اومدن بیرون البته جین و شوگا هیونگ نبودن . جیهوپ :سلام چقدر دیر کردی نگرانت شدیم جیمین:ساام باشگاه چطور بود کوک:خوب و بزرگ بود و همه وسایلاش کامل بود .راستی بقیه کجان جیمین:شوکا و جین هیونگ خوابیدن کوک:باشه منم میرم بخوابم شب بخیر نامجون،جیمین ، جیهوپ:شب بخیر
صبح روز بعد : ا/ت:بچه هاااا بلند شید خواب موندیم دیرمون شد این سوک :مگه ساعت چنده۱۰:۳۰ ما باید ۱۱ اونجا باشیم بدویید . همه بلند شدن و خیلی زود آماده شدیم ... کاملیا:آخ آخ داره دیر میشه آقای پارک لطفا سریع تر برید . آقای پارک:چشم خانم ا/ت:ساعت چنده ؟ این سوک:۵ دقیقه مونده به ۱۱ ا/ت: حالا چکار کنیم؟ مین هی : کاری نمیشه کرد یه چند دقیقه دیگه می رسیم نگران نباشید دیگه . بلاخره به هر زحمت و سرعتی رسیدیم استدیو البته ۱۵ دقیقه تاخیر داشتیم . نامجون:سلام خانوما ما:سلام خوبید این سوک:بابت تاخیر معذرت می خوایم کوک:نه اشکال نداره ما هم الان رسیدیم هی جئونگ:بریم تمرین کنیم؟ جین:بله بهتره شروع کنیم ..... ساعت ۱ بعد از ظهر جانگ کوک:فکر کنم دیگه بس باشه بهتره بریم ناهار بخوریم . مین هی :فکر خوبیه نامجون: بیاید بیرون تا غذا سفارش بدیم . هرکس یه چیزی سفارش داد و از نهار دوباره شروع به کار کردیم ... ساعت ۶ بود . ذهن کوک:ساعت ۶ باید برم باشگاه کوک:بچه من الان باید برم خسته نباشید
نامجون:کجا هنوز یک ساعت از تمرین مونده کوک:باید برم ببخشید ا/ت:نه اشکالی نداره شما بفرمایید و به کارتون برسید بقیه دخترا هم حرفم رو تایید کردن جیهوپ:مثل اینکه باید بدون جانگ کوک ادامه بدیم .خب بیاین دوباره شروع کنیم.... از زبان ا/ت: ساعت ۷ شب شد هوا هم دیگه تاریک شده بود و ما منتظر اومدن ماشین بودیم .هرکس مشغول یه کاری بود ،این سوک و شوگا داشتن رو آهنگ ها کار می کردن فقط من و هی جئونگ بیکار بودیم . رفتم پیشش هی جئونگ اونی داری چیکار میکنی ؟ هی جئونگ: دارم فکر می کنم که مربی رقصمون کیه آخه من به مربی خودمون عادت کردم ، به نظرت مربی ما ست یا مربی بی تی اس ا/ت: شاید هم هر دوتا شون . هی جئونگ:شاید. راستی ا/ت وقتی نبودی تلفنت زنگ خورد مربی ت بود ا/ت:ممنون که خبر دادی . گوشیم رو برداشتم و به مربیم زنگ زدم . مربی:الو سلام ا/ت خوبی .ا/ت: سلام ممنون کاری داشتین ؟ مربی: آره می خواستم ازت بپرسم که میای امروز یا نه که دیدم نیومدی .ا/ت: آره ولی از فردا ساعت ۷ میام . مربی:باشه منتظرتم. کاری نداری؟ ا/ت:نه خداحافظ. این سوک:بچه ها بلند شید ماشین اومد. از اعضاBTS خداحافظی کردیم .
سوار ون شدیم و به سمت خوابگاه حرکت کردیم.کاملیا:چو یونگ شی لطفا کنار یه شیرینی فروشی نگه دارید . چو یونگ (منیجر):برای چی ؟مگه شما رژیم نیستید🤨 مین هی :آخه می خوایم یه کیک بخریم مگه نه بچه ها ؟ تازه هیچ کدوم از ما فعلا رژیم نداریم 😁 چو یونگ:باشه از زبان ا/ت:کیک رو گرفتیم و رفتیم خونه اون شب خیلی خوش گذشت ولی شب باید زود می خوابیدیم که دوباره خواب نمونیم .این سوک:بچه ها فردا باید زودتر بیدار بشیم از فردا تمرین ساعت ۱۰ شروع میشه من فردا ساعت ۹ بیدارتون میکنم. مین هی:به نظرت یکم دیر نیست آخه من تا حاضر بشم طول می کشه. این سوک:نخیر از این به بعد شما باید زود تر آماده بشی . مین هی :باشه😏 صبح روز بعد با صدای آلارم گوشی از خواب بیدار شدم که دیدم این سوک اومو تو اتاق این سوک:بیدار شدی سلام صبح بخیر، پس تو مین هی رو بیدار کن تا من برم بقیه رو بیدار کنم .ا/ت: سلام باشه بیدارش میکنم . ا/ت:مین هی مین هی یا بیدار شو دیگه مین هی:بیدارم الان بلند میشم بعد از خوردن صبحانه به سمت استدیو حرکت کردیم . چهره امون رو کامل می پوشوندیم که شناخته نشیم .
چون کسی نباید می فهمید که ما با بی تی اس کار می کنیم . مثل همیشه تمرین کردیم و تمرینمون ساعت ۱۰ تموم شد من از همون طرف رفتم باشگاه ..... مربی:ا/ت من میرم بیرون ببینم خلوته یا نه ا/ت:ممنون استاد سه دقیقه بعد مربی وارد باشگاه شد :ا/ت در اصلی خیلی شلوغه زنگ بزن و به منیجرت بگو که از در پشتی بیاد و سوارت کنه ا/ت:باشه الان بهش میگم الو سلام جونگ ته یول شی من از در پشتی میام بیرون بیاین اونجا جونگ ته یول:باشه الان میام ساعت تقریبا۸:۳۰بود ولی مربیم نرفته بود خونه ا/ت:استاد نمیرید خونه؟ مربی:میرم ولی یکم دیرتر منتظرم کار هیون مین تموم بشه آخه یه شاگرد جدید گرفته . (توجه:اون باشگاه دوتا مربی داره یکی یکی آقا و یکی خانم که با هم ا.ز.د.و.اج کردن) صدای گوشیم در اومد فکر کنم دیگا باید برم خسته نباشید خدانگهدار مربی:خداحافظ مراقب خودت باش . ماسکمو زدم و از در پشتی وارد کوچه شدم بازهم دو تا ماشین یه مدل و مشکی پارک بود داشتم پلاک ماشین جلویی رو می خوندم که یکی ازش پیاده شد فهمیدم ماشین من اون یکیه ولی تا برسم به اون یکی پلاکش رو هم خوندم تا مطمئن بشم بعد سوار ماشین شدم.
جونگ ته یول :سلام مشکلی پیش اومده بود؟ ا/ت:سلام نه فقط چون دو تا ماشین پارک بود داشتم پلاک هارو چک می کردم. جونگ ته یول:آره من این ماشین رو یه جایی دیده بودم (فکر میکنه) آها همون شب که از این طرف اومدم دنبالت دیدم ا/ت: عه راست میگی منم که ماشین رو اول دیدم برام آشنا بود. همین جور مشغول حرف زدن بودیم که به خوابگاه رسیدیم.بعد از خداحافظی از ماشین پیاده شدم و رفتم تو . پچه ها داشتن شام می خوردن چون گرسنه نبودم رفتم یه لیوان شیر ریختم و خوردم هی جئونگ:بیا شام بخور ا/ت:گرسنه نیستم مین هی:چه خبر از باشگاه ا/ت:خبری نبود این سوک:ا/ت همون باشگاه کمپانی خوبه باز چرا بیرون هم یه باشگاه میری ؟ ا/ت:آره باشگاه کمپانی خوبه ولی خب من دوست دارم یکم بیشتر تکواندو کار و بدنسازی کار کنم هی جئونگ:این جوری خسته میشی ا/ت:ممنون که به فکر من هستید ولی نگران نباشید ا/ت خیلی قویه بعد همه زدن زیر خنده چند ماه بعد ......
خب چطور بود ؟🤔
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
مثل همیشه عالیییی