14 اسلاید چند گزینه ای توسط: Eli انتشار: 4 سال پیش 696 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
? پارت دوم ? کوکمین شیپرید یا ویکوک یا ویمین؟ اینو آرمیا میدونن...
ساعت ۱:۲۰ شب جیمین خوابش نمی برد برای همین بلند شد و رفت تو سالن همین جور قدم میزد که صداهای عجیب غریب شنید و شبیه صدای ضجه بودن!!!همین باعث شد مو به تن جیمین سیخ بشه که ته سالن که تقریبا تاریک بود و با نور ماه کمی مشخص بود روی دیوار هاش با خون نوشته شده بود:کمک! کمک! قاتل مارو پیدا کنید! جیمین اون قدر ترسیده بود که نمیتونست برگرده و فقط سرجاش خشکش زده بود
بعد از مکثی با سرعت سمت حیاط رفت تا بتونه چیزیو که دیده یکم هضم کنه که جانگکوکو دید که داشت با سرعت سمت در خروجی میرفت خواست صداش کنه که با چیزی که دید سر جاش میخکوب شد پشت کمر جانگکوک بال های بزرگ و مشکی ظاهر شد و پرواز کرد و به سمت آسمون اوج گرفت. جیمین سریع به سمت اتاقا رفت اما در کمال ناباوری دید که همشون خالین! حتی اتاقی که تهیونگ و جین و نامجون بودن
شوگا؟ ما طعمه شدیم! اما به محض اینکه در اتاقو باز کرد با یه اتاق خالی روبه رو شد عصبی موهاشو چنگ زد یعنی شوگا کجاست؟ اونم مرده؟! که یهو در اتاق محکم پشت سرش بسته شد جیمین با چشای گرد شده برگشت و نگاه پشت سرش کرد روی در با خون نوشته شده بود: تو آخرین بازمانده ی این کمپی!... ***تهیونگ در حالی که تو جام بلندی نوشیدنی میخورد گفت: کارلا(رئیس خون اشاما) فهمیده که ما انسانارو بخاطرع خونشون کشوندیم به اون کمپ
بهش گفتم که همه رو کشتیم فقط یه نفر باقی مونده...جانگکوک درحالی که روی مبل آبی رنگی لم داده بود با نیش خندی گفت: اون یه نفرم خودم مقدمات مرگشو راه انداختم همه با چشای گرد شده به جانگکوک خیره شدن.جین خنده ی عصبی کردو گفت: اون همین که با یه کمپ خالی روبه رو شده به اندازه کافی ترسیده دیگه ترسوندن بیش از حدش زیادی نیست؟! از کی اینقد بی رحم شدی؟
شوگا درحالی که با جی هوپ و نامجون پاستور بازی میکرد گفت: من از قدیم گفتم که اون یه پست فطرت تمام عیاره! جین در حالی که میوه هارو دولپی میخورد با خنده گفت: شوگا تو لقب گذاشتن ماهره! جانگکوک گفت: لقب خودتم فیلتر آینست! بس که نمیذاری کسی غیر خودت بیاد جلوش! جین یکی از آلو هارو طوری تو دستش گرفت که مثلا میخواد پرتش بده سمت جانگکوک(ترسونکی) و گفت:
گفت:هی! صدبار بهت گفتم اونو بهم نگو! جانگکوک بلند شد و گفت: من دیگه نمیخوام وقت تلف کنم یه غذای خوشمزه در انتظاره! ۱۲ ساعت گذشته بود و هنوز جانگکوک برنگشته بود که یهو در باز شد و جانگکوک با چهره ای خسته و بال زخمی وارد خونه شد همه با تعجب نگاش کردن
نامجون: حالت خوبه؟ تهیونگ:ترتیبشو دادی؟ اما جانگکوک با عصبانیت همه رو کنار زد با لحن تندی گفت: از سرع رام برید کنار! و بعد نگاه تهیونگ کرد و با صدایی خسته گفت:اره ترتیبشو دادم! نامجون:بالت چی شده؟ جانگکوک: با یکی دعوام شده! و قبل از اینکه دوباره اونا چیزی بگن سریع به بالا رفت
نامجون:یه چیزی خیلی مشکوکه! این پسر خودشو به درد سر نندازه؟! تهیونگ:مهم نیست به هر حال مسئولیت اون بوده! نامجون با چشای گرد شده گفت:چجور میتونی اینقد خود خواه باشی؟! ۱۲ ساعت پیش: جانگکوک به سمت کمپ پرواز میکنه تمام اتاقارو میگرده که جیمینو تو استخر پیدا میکنه جیمین با دیدن اون میترسه:جلو نیا! جانگکوک پوزخندی زد و گفت: قول میدم اصلا درد نداشته باشه! جیمین:اگه بخوام بمیرم،نمیذارم به دست تو باشه!
و سریع شیرجه زد تو آب و زیر آب موند تا خفه شه جانگکوک با نیش خندی گفت:عجب طعمه ی سرسختی! فکر کردی از دستت میدم؟! و سریع پرید توی آب و جیمینو بزور کشوند بالا هردو خیس آب وسط استخر بودن که نگاهشون بهم گره خورد نگاهی عمیق.جانگکوک با شوک عجیبی به جیمین نگاه میکرد جانگکوک:تو...همونی...همونی که تو رودخانه ی هان نجاتش دادم!
و دستاشو دو طرف سر جیمین قرار داد و گفت:میدونی چقدر دنبالت گشتم؟ هان؟ جیمین هم به یاد اورد چند سال پیش وقتی که راهنمایی بود از کنار رودخانه ی هان عبور میکرد میخواست این آخرین باری باشه که به رودخانه ی هان میاد میخواست همونجا و همون روز به زندگیش خاتمه بده همین جور که اشک می ریخت نگاه غروب آفتاب کرد و بعد چشماشو بستو خودشو رها کرد
همون لحظه که توی آب افتاد دلتنگ خانوادش شد و از کارش پشیمون شد فریاد زد و کمک خواست اما کسی نبود دیگه فاتحه ی خودشو میخوند که یکی امد و نجاتش داد و اون شخص جانگکوک بود قبل از اینکه تبدیل بشه باهمدیگه دوستای خوبی شدن اما این دوستی خیلی طول نکشید چون دیگه همدیگه رو ندیدن چون جانگکوک مرده بود به عنوان یه انسان! و تمام خاطرات دورانی که یه انسان بود رو از یاد برده بود و با چیزی که کارلا تو ذهنش ساخته بود زندگی میکرد
اما حالا...حالا دیگه میتونست همه چیزو به یاد بیاره و این باعث نفرتش از کارلا میشد کسی که از همه چیز محرومش کرد! کسی که اونو به یه هیولا تبدیل کرد! تنها چیزی که یادش بود از جیمین،تنها یه هاله ای محو و درهم برهم اما حسی که تو قلبش داشت عوض نشده بود و با اینکه هیچ نشونه ای ازش نداشت و حتی چهرشو به یاد نداشت دوست داشت که روزی پیداش کنه و اون روز،همین روز بود جیمین با ناباوری از او فاصله گرفت:یعنی تو یه هیولا بودی؟
از اینکه اونو اینجور خطاب کرد قلبش به درد اومد جانگکوک:هنوزممیتونی بهم اعتماد کنی؟ مثل قبل؟ میتونی به کسی که جونتو نجات داده و دوستت بوده اعتماد کنی؟ جیمین:الان همه چیز خیلی تغییر کرده...متاسفم...از آب بیرون اومدن جانگکوک:تورو به یه جای امن میبرم.......جیمین هنوز میترسید جیمین:خیله خب باشه جانگکوک با لبخند ملیحی گفت:ممنونم که بهم دوباره اعتماد کردی
هردو باهم از جنگل عبور میکردن که جیمین آروم خنجرع تیزیو از جیبش بیرون اورد و بعد محکم یکی از بال های اون زد جانگکوک ناله ای سر داد و افتاد رو زمین جیمین از فرصت استفاده کرد و سریع دوید نگاه پشت سرش کرد وقتی جانگکوک از دیدش محو شد با خیال راحت ادامه ی راهو میرفت که در بالهایی سیاه حبس شد جانگکوک با صدای آروم و خش داری گفت:فکر کردی میذارم بری؟ اونم بعد این همه سال؟!
14 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
خیلی عالی بود
الی جون بقیشم بزار خیلی قشنگه
سلام میشه قیمت بعدش رو هم بزارید خیلی خفن بود ❤
خواهش میکنم بزار خیلی قشنگه عالیه 😭😭😭🤤🤤🤤🤤
عالییی بود🌟
لطفا به تست منم سر بزن یک رمان درباره بی تی اس که اتفاق های جالب ،خنده دار و البته غمگین که پایان خوشی داره در رمان می افته یک رمان دیگه هم پیشنهاد میکنم که از همه نظر عالیه این رمان هم درمورد بی تی اس اسمش(اعجوبه های عاشق)واقعا قشنگه 😘👌حتما به این رمان سر بزنید
سلام مدیر سایت لطفا black wings و black wings 2 رو حذف کنید ممنونمیشم
مدیر?
تستچی...من ووقعا نمیخوام اینا باشن اگه میشه حذفشون کنید و برلی ما نویسنده ها امکان حذف تستم قرار بدید
میشه زودتر آدامسون بزاری یعنی چی که من دیگه آدامسون نمیزارم
الی جونم چرا انقدر لفتش میدی بقیشم بزار دیگه??
سلام عزیزم باشه سعمو میکنم زودتر بذارم
ترو خدا بعدیشو بزار خیلی قشنگه بزار دیگه من عاشق تست شدم خیلی قشنگ نوشتی من خودم کلا عاشق تستای بی تی اس هستم بزار ترو خدا بقیشو