10 اسلاید صحیح/غلط توسط: گرگعلی🤌 انتشار: 3 ماه پیش 103 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ناظر جان خواهشا رد نکن
رنگوکو و سنجرو،دست به سینه کردن و در حالی که هیچی نمیخورن میگن:(اومای!)و همینشکلی به تخت میرون. رنگوکو:(فردا میبرمت هاشیرا)سنجرو:(هوریااا)
فردا:
رنگوکو و سنجرو دست به سینه؛میرون پیش هاشیرا ها.تومیاکا گیو:(این بچه دیگه کیه؟)رنگوکو:(اون برادرمه)میتسوری رفت بغل سنجرو و گفت:(کاواییی)اوبانایی:(مگه خودت ناموس نداری؟)و سنجرو و میزنه:/رنگوکو:(نزنش)و رنگوکو از سنجرو محافظت کرد و زخمی شد.و رفت پیش شینوبو کوچو.شینوبو خوبش کرد'-'و رنگوکو میره پیش اویاکاتا ساماو میگه:(میخوام برادرم و ثبت نام کنم)اویاکاتا:(نمیشه اون سنش کوچیکه)سنجرو به رنگوکو میگه:(مگه این پسره(مویچیرو) چهارده سالش نیست؟من هم پانزده سالمه دیگه)رنگوکو:(نمدونم)و میرن خونه
رنگوکو سنجرو و میزاره و خودش برمیگرده سنجرو میره پیش باباش و میگه:(بابا من رفتم هاشیرا)باباش با دعوا:(غلط کردی برو حیاط و جارو کن)سنجرو:(جیغغغغ)و میره کوچه و جارو کنه و یک مرده داره تخمه میشکنه و آشغالاش و میریزه سنجرو:(آشغال نریز بد)مرد تخمه ای بهش حمله میکنه و میگه:(من شیطانم)تو نور آفتاب سوسن آبی داره رنگوکو میاد و ازش محافظت کرد و بهش چاغو داد(تو بازی ما از پیچ گوشتی استفاده کردیم)رنگوکو گفت:(با این چاقو از خانواده محافظت کن)شب شد و هاشیرا تعطیل شد:/ و سنجرو داشت با چاقوش بازی میکرد و مامانش چاقو رو از سنجرو گرف و داد زد:(بیاین نون و پنیر کوفت کنین)هیچکس نیومد
هیچکس نیومد مامانشون دنبال سنجرو کرد چون نمیومد غذا بخوره و سنجرو هم فرار کرد و دستش به گلدون خیلی خیلی بزرگ مامانش خرد و گلدون شکست و مامانش پاش به گلدون گیر کرد و شیشه رفت تو و بدنش اینقد شیشه زیاد بود که بدنش نصف شد:/و مرد باباشون:(تو مامانتتو کشتیی!)تقصیر سنجرو شد چون سنجرو گلدون و شکست و از اون ور باباشون میخواست با شمشیر بچش و بکشه و سنجرو میخواست با شیشه باباش و بکشه و رنگوکو اومد وسطشون و سپر جانشون شد و سنجرو با شیشه بدنش و جر داد ولی از قصد نبود. و بدن رنگوکو جر خرد.و سنجرو رنگوکو و برداشت و رفت پیشه شینوبو که دید کل شهر شیطانی شده حمله بر شیطانات شینوبو داشت با هاشیرا ها حرف میزد،چون اینقدر حرف های الکی ای میزد از ضدحالی مرد:/
و بدنش رو هم شیطان خرد سنجرو حالا باید چیکار کنه؟پشتش و نگاه کرد و دید رنگوکو از دوشش افتاده و گم شده(با اون بدن گندش*-*)
تنگن اومد پیش سنجرو و گفت:(ما ازت محافظت میکنیم)همین که این و گفت همه هاشیراها مردن تقصیر سنجرو شد چون از سنجرومحافظت کردن(تو یک روز یازده نفر و کشت#-#)
چند سال بعد:
حوصله سنجرو سر رفته بود که صدای آهنگ دیش دیرین شنید و بدون دعوت رفت تو عروسی•-•
دید همه تومیاکا گیو با موهای رنگی مصلا یکی موهاش آبی یکی صورتی و..همه مهموناشون شبییه تومیاکا سان بودن.یاد این افتاد که تومیاکا گیو به خاطر سنجرو مرد.
کرد یک پیرزن اومد که اونم شبیه تومیاکا گیو بود اما زن و موهایش سفید گفت:(برا چیی گریه میکنی؟)همچیز و گفت پیرزن:(من از این به بعد از تو مراقبت میکنم)سنجرو مصل چیی خوشحال شد و گفت:(میتونم بهت بگم مامان بزرگ؟)پیرزن:(اره)و سنجرو رفت وسط گیو ها رقصید که دید یک مو بنفش داره مصل اون میرقصه سنجرو رفت پیشش و گفت:(با من دوست میشی؟)گیو بنفش:(آره)که یکدفعه ای یک شیطان وارد عروسی شد و به همه حمله کرد
سنجرو از سالن عروسی رفت بیرون و به چاقوش داشت نگاه میکرد(همون چاقویی که رنگوکو بهش داد)پلیس ها اومدن اول به جنازه ها نگاه کردن بعدا به چاقوی سنجرو و فکر کردن سنجرو اون هارو کشته و به جرم کشتن کلی آدم سنجرو و بردن زندان حبس عبد سنجرو:(اشتباه شده.فکر میکردم پلیس ها مهربونن)رفت تو زندان تا روش و برگردوند دید یک زندانی دیگه اونجاست رفت پیش زندانیی،زندانیی زدش و گفت:(الان میتونستی با خانوادت نون پنیر بخوری)و هردوتاشون گریه کردن(همینطور تو واقعیت*-*)و با زندانی درودل کرد و زندانی گفت:(من قبلا اینجا یک راه فرار درست کردم واسه روز موادا▪-▪
میتونی از اینجا بری پلیس ها من و دعوا میکنن اما اشکالی نداره:|)سنجرو:(نه تو مهربونی خودت برو)زندانی:(برو دیگه)و سنجرو رفت راهش فاضلابی بود بوی فاسدی میومد سنجرو داشت بدو و بدو میکرد و داد میزد:(نههههههههههههههههههههههههههههههههههههه)
تا بلخره رسید لباساش و خودش کثیف شده بود چون داخل فاضلاب بود میخواست بره استخر و رفت اما پول نداشت تو قوسه ها لباس ها بودن و یواشکی از یک لباس پول برداشت و لباساش و در اورد و رفت استخر که دید یک پسره داره با باباش بازی میکنه و سنجرو در دلش افسوس بزرگی خرد د از استخر در اومد یک مرد نگهبان جلوش واستاد و گفت:(پول بده)و سنجرو داد و به خودش اومد دید یک شهر دیگه فاضلابش خیلی بزرگ بود اینقدر بزرگ بود که تا یک شهر دیگه رسید باشه که تانجیرو و زنیتسو و اینوسکه رو دید!تانجیرو اومد پیش سنجرو گفت:(تو شبیه رنگوکو هستدی با ما بیا)و سنجرو باهاشون رفت،رفتن رستران که یک صدای خیلی یواش:(اومای!)شنید هرچی نزدیک بود صدا بیشتر میشد اینقد دوید و دیوید تا به صدا رسید صدای خود رنگوکو بود!سنجرو:(داداش)رنگوکو:(داداش)و همدیگه دو بغل کردن
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
44 لایک
تنها راز بقای بشریت یک چیز بوده و بس...
فالوکردن من، همین است که هست...
زیر بیست چار ساعت بک میدم؛
پین؟
فالو=بک
لیست دوستان= امتیاز
پین؟
توییت بنگ کیدز ˙.Ꮺ🧇 لایکش کنید صد شه پارت بعدی بزارم پین؟
عالی بودد
بک میدم
اگه میشه به بیوم هم سر برنید
بک میدم
منو به لیست دوستان اضافه کنید = امتیاز میدم
چقد غلط املایی داشتی برادر
اولا فامیلی رنگوکو کیروجرو نیست کیوجیروعه
تومیاکا هم اشتباهه تومیوکا درسته و همینطور سنجرو نه، سنجیرو
خب؟
چه اشکالی داره؟
مشکل داری نبین
قصدم توهین نیست ولی پستت بی محتوا بود و غلط املاییت هم روی کیفیت پستت تاثیر میذاره🌹
معلومه باید بی محتوا باشه🌚🌚
باشه تو پست بعدی سعی میکنم غلط املایی نداشته باشه
فقط اون جاش که گفت تومیوکا ها 🤣🤣🤣🤣🤣
🌚🌚
فقط اون جاش که تومیوکا ها بودن🤣🤣🤣🤣🤣🤣
😌🤌
کیروجرو💀💀💀💀
بعله☠☠
چی شد کی بود تهش اصن اولش اصن اون که چیسنزتسیوقدتینسوقدین
تهش داداشا همو بقل میکنن🌚🤌