
کنی چوآ میننا😁😁😁 از این پارت آزمون های چونین ر شرو میکنم😆 و برا ناروتو و ساسکه برنامه دارم😎 ناروتو: نانییییییی!؟😳😳 من: از این پارت قراره سختی بکشی ناروتو ناروتو: ن ن توروخدا😱 من: ببینم چ کار میتونم بکنم ساسکه: منم تو برنامه هاتون هستم دیگه؟؟ ناروتو: ساسکه تمه!! من: شاید باشی😏 خو بریم ببینم چ میشه🤸♀️🤸♀️🤸♀️
تیم ۷ جم شده بود کنار پل. کاکاشی گفته بود ساعت ۶ برن اونجا (من: ناروتو خيلي دلم برات میسوزه🤣 ناروتو: 😡😡 ساکورا: چاناروووووو بخاطر تو مجبوریم تو صب ب این زودي اینجا باشیم😡😡 من: ساکورا تند نرو من چاناروم از تو ئم بدتره😊🔪🔪🔪 ساکورا: گومن گومن😨😨) ۱ ساعت نیم کاکاشی بالاخره پیداش شد. کاکاشی: کنی چوآ میننا😁😁 ساکورا و ناروتو داد می زنن: میدونی ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه و ۳۹ ثانیه دیر کردی!؟!؟!؟😡😖 کاکاشی: اممم گومن؟ توی راه ماهي ها ر از غرق شدن نجات دادم😅😅 ناروتو ، ساسکه، ساکورا: 😐😐😑😑😑😑🙄

ساسکه: ولش.. گذشتیم از این بهانه... چی کارمون داشتی کاکاشی تو دلش میخنده و بعد میگه: خب شماها چیزی از آزمون های چونین شنیدین یا باید توضیح بدم بنده😐😐 ساسکه و ساکورا: آره میدونیم ناروتو: منم میدونما فقد یبارم بگی چیه خیلی بهتر جا میفته😅😅 (من: ناروتو یبار بگ نمی دونی دیگ😐😐😂😂) کاکاشی و ساسکه و ساکورا آه میکشن و کاکاشی توضیح می ده: بعد گنین درجه هاي بالاتری هم وجود داره ک ی نینجا ر با اون درجه ارزیابی می کنن ک کوچک ترین اونا گنین هس ک شما هستید😐🙂😂 ناروتو: مسخره مون میکنی؟🤨😡🤣 کاکاشی: آره دقیقن دارم همین کارو میکنم😐 واکنش تیم:😑😑😑 کاکاشی: ادامه میدیم.. بعد گنین چونین بعدش جونین بعدم آنبو ک من آنبو بودم😌 و بعدش درجه ی سنین و بعد کاگه. ساکورا: پس سنسی تو باید خیلی قوي باشی؟؟😮😮 کاکاشی:😌😌 ناروتو: حالا ک چي 😒😒 من یروز از هوکاگه هم قوی تر میشم! *ذهن ناروتو: و انتقام میگیرم از همه ی اونا😈😈* ساسکه: درمورد آزمون ها ماهم شرکت میکنیم دیگ؟ کاکاشی: درسته. ب نزرم آماده اید. ۳ روز دیگ توی آکادمي اولین امتحان هس. این چن روز هم من می رم ی مأموریت و نیستم تو دهکده. ناروتو: پس تمرینمون نمی دی؟؟😰😰 *کاکاشی دستاش ر می ذاره ر شونه ی ناروتو* کاکاشی:شماها قوی هستید. فقد ی چیز باید یادتون باش ک بتونید موفق بشید. ساکورا: کار تیمی؟؟؟ کاکاشی: درسته! حواستون ب هم دیگه باشه و هم دیگه ر ول نکنید. این ۳ روزم تمرین کنید و نگران هيچي نباشید 😉 ساسکه تو هم با هم تیمی هات تمرین می کنی خودت تنها نه. ساسکه: اوکی

*۳ روز بعد* ناروتو و ساسکه و ساکورا باهم جلوی آکادمی ملاقات کردن. ناروتو: خب... ساسکه: آره میدونم ساکورا: درسته😊😊 ناروتو: ما همین الان می ریم داخل و بعدش حتي نمی دونیم چ ممکنه پیش بیاد😶🙂 ساکورا: ولي هر چی اتفاق بیفته تا اخرش پشت همیم😊😊 ساکورا و ناروتو دستاشون ر می ذارن ر هم و ب ساسکه نگا می کنن. ساسکه: اه اه باشه باشه 😒😒😬 ناروتو: یکی برای همه ساکورا: و همه براي ساسکه: یکی😒😒 بعد ناروتو و ساکورا لبخند زدن و ناروتو دست هر دوشون ر گرف و وارد آکادمی شدن...
وقتی وارد شدن همه جا پر بود. ساسکه: دست همو ول نکنید هم دیگ ر نباید گم کنیم. و اعضای تیم سرشون ر تکون دادن. ی آنبو پیداش شد و ب ی اتاق اشاره کرد: برید اونجا و از دیوار نگا کنید ببینید شماره ی صندلی تون چیع. با گفتن این حرف همه خودشونو با زور هل دادن ببینن شماره شون چنده، ساکورا و ساسکه ب هم نگا کردن و دیدن ناروتو با مهارت خاصي خودشو تو صف هل میده. وقتي برگش گف: شماره ی من ۴۵ هس واس ساکورا ۱۶ و واس تو ۳۴. ساکورا: چ..چطور تونستی..؟ ناروتو: ار وقتي بچه بودم ک نباید می موندم تو صف تا رامن بخرم😎😎😎 ساسکه:🙄 وقتی رفتن نشستن سر جاها شون و ابیکی قوانین ر توضیح داد. با شنیدن قوانین کل کلاس سر درگم شد و ترسید.. ذهن ناروتو: واااااااای من گنننندددد می زنم🥺😓😓😓😓 ذهن ساسکه: اون باکا قطعن گند می زنه بدبخ شدیم رف ب معناي واقعی کلمه😖😦 ساکورا: امید وارم ناروتو باکا گند نزنه🥴🥴😤😥

وقتی امتحان شرو شد همه شرو کردن ب تقلب کردن. ناروتو ب حال خودش افسوس میخورد ک یهو... *ذهن ناروتو* کوراما: میبینم ب مشکل برخوردی😏😏 ناروتو: کوراما این خنده دار نیس😫😫 نمی بینی تیمم قراره بخاطر من رد شه!؟😩😩 کوراما: آره میبینم😏 ناروتو:😭😭😭 کوراما: از رنج کشیدنت لذت می برم😏😈😈 ناروتو: ولم کن ب حال خودم😞 کوراما: خب.... میدونی... من جواب این سوالا ر میتونم بدم😌😌 ناروتو: نانییییییی!؟ میتونی؟؟؟😃😃 کوراما: ملومه ک میتونم😌 من بهترین قوی ترین باهوش ترین بیجو هستم 😏😏😌😌 ناروتو: ولش بگووو دیگ🧐 وق ندارم هااا🙂 کوراما: میگم تو بنویس. و جواب هارو ب ناروتو گف
*بعد اتمام زمان* ایبیکی: همونطور ک گفتم الان وقتع جواب ب سوال ۱۰ ام هس.. ولی دقت کنید⚠️⚠️اگ نتونید ب این سؤال جواب درست بدید دیگ هیچوق حق شرکت تو آزمون های چونین ر نخواهید داش⚠️⚠️ حالا اونایی ک میخوان ترک کنن میتونن برن🙂 نصف بیشتر تسلیم شدن و رفتن. ایبیکی: خو اونایی ک موندن قبولن! و همه تعجب می کنن و آنکو ظاهر میشه: ایبیکی میبینم نتونستی خیلی هاشون ر بفرستی برن😒😏😈😈 نگران نباش من ی کار میکنم بیشتر از نصف اینا مرحله بعدو رد شن😌
*وقتي رسیدن ب ورودی جنگل مرگ* آنکو رضایت نامه ها رو داد: اینا ر امضا کنید. اگ مردید و نتونستید برگردید اینا جواب خونواده هاتونو می ده😌😈 ساکورا دودل شد. ناروتو و ساسکه بدون تردید امضا کردن. ناروتو: ساکورا منتظر چی هستی؟؟ امضا کن دیگه! ساکورا: مطمئن نیستم... ناروتو: یادت رفته چ قولی بهم دادیم؟؟ هر چی شد تا آخر پشت همیم😀 ساکورا: و و ولی.. ساسکه: نگران چی هستی ساکورا: نمیدونم... ناروتو: نترس از گشنگی نمیمیریم من یکمی آشپزی بلدم و مطمئنم تو ئم بلدی🙂😀 ساکورا لبخند می زنه و سری امضا میکنه: راس میگی ما هم دیگ ر داریم!😄 و بعد از تحویل برگه ها ب آنکو و گرفتن طومار ها سری دست همو میگیرن و باهم اولین نفرها وارد جنگل می شن... *از دید آنکو* اون تیمی ک اون کله قرمزه باهاشون بود اصن دودل نبودن.. ازشون خوشم اومد.. سری رضایت نامه هاشون ر دادن و رفتن.. اون کله قرمزه آدم جالبي ب نظر میومد🙂
*توی جنگل مرگ حدودا ۲ ساعت را رفتن* ساسکه: استراحت می کنیم. ناروتو: چراااا؟؟ هنوز خسته نشدیم ک! ساسکه: ناروتو ما الان تو شرايطي هستیم ک اصلا نباید یذره هم خسته باشیم. اگ خسته باشیم دشمنا حمله کردن چي!؟ ساکورا: ساسکه کون درس میگه... ب نظرم بهتره استراحت هم بکنیم😊☺ ناروتو: اوممم فکر بدي نی... میشینن زمین. ناروتو: من برم دستشویی برگردم😅 ساسکه: زود برگرد! *ناروتو می ره و بعد ۵ دقیقه بر میگرده* ناروتو: من برگشتمممم!😄 ساسکه کمي مشکوک میشه. ساسکه: از کجا بدونیم خودتی و دشمن نيستي؟🤨 ناروتو: خودمم دیگه!! ساسکه چن تا کونای پرتاب میکنه و ناروتو دفاع میکنه. ناروتو: هیچ ملومه چته؟!🧐 ساکورا: ساسکه کون چرا بهش حمله می کنی😥😰 ساسکه: چون این ناروتو نیس!
*از زبان ساکورا* ساسکه کون گف این ناروتو نی.. ب ناروتو نگا کردم... مطمئن بودم خودش بود.. پرسیدم: ساسکه کون این ناروتوئه! ناروتو: آره منم دیگه! ساسکه بازم حمله میکنه : دروغ نگو! ناروتو چپ دسته و تو راست دستي!! بعد شنیدن این حرف خشکم زد... اصلا دقت نکرده بودم ناروتو چپ دسته !!😮 کمی بیشتر دقت کردم. ساسکه با تایجوتسو سعی میکنه ناروتوی تقلبی ر بیهوش کنه. ساسکه داد زد: بگو تو کی هستي و با ناروتو چي کار کردي !!! ناروتوی تقلبي لبخندی میزنه😈 و بعد تبدیل میشه به...
*از زبان ناروتو* قبل اینک بفهمم چ شد ی مار قورتم داد!!😳 سری ۱۰۰ تا کاگه بونشین درس کردم و تونستم بیام بیرون... خيلي نگران بقیه ی تیمم بودم.😟 این ی مار عادی بود؟؟ نه ملومه ک نیس😰 این مار خیلی بزرگه امکان نداره ی مار معمولي باشه! باید سری تیمم رو پیدا می کردم! امکان داره يکي خودشو ب جای من جا زده باشه😰😰😰 امید وارم اونا بفهمن اون من نیستم😥(نترس ناروتو ساسکه فهمید🤣)

*از زبان ساسکه* وقتي تبدیل شد دیدیم خیلی ترسناکه😨 شبیه مار بود. اون خندید: ب نظر میاد ترسیدید ها؟🤣😈 نترسید زود تمومش میکنم😈 من سعي کردم فرار کنم ولي انگار پاهام ب زمین چسبیده بودن. واس ساکورا هم همین طور بود. اون چند تا کونای ب سمتمون پرتاب کرد ک یهو صدای... (این خیلی نازههههههه😵😵😵😵❤❤)

میننا تموم شد😅😅 این پارت خيلي نوشتم انصافا🙃 پارت بعدم زود مینویسم👋 جانه میننا 👋👋
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
منتشر شد پارت بعد
ادامش کی میاد؟
۲ هفتس منتظرم فقط حال کامنت دادن نداشتم
مگه ادامه نمیدی😥😥نگو که ادامه نمیدی😣😣😣😣😭😭😭
اگه ادامه میدی یه چیزی بهم بگو من میمیرمااااااا😢😢
ادامه دادم امروز عصر نوشتم... ولی کمی کوتاهه🙏🙏
سلام...
ببخشید من نمی تونم پارت بعدو بنویسم😅 امتحانای ترم و اینا دست و بالمو گرفتع😅😅 هر وق وقت کردم حتمن می نویسم ^_^
🙃🙃
من فقط دوستدارم ببینم پارت بعد وطوره
بادت نرفته که چ تغییرایی تو داستان دادی
ایتاچی و کوراما و ناروتو و ساسکه و بقیه کلا
می دونم😄 کلا قراره داستان عوض شه.. ولی پایان خوبی داره🙂 اسپویل نمی کنم😜😜
عالی بود ادامه
باشه ممنون⚘⚘⚘
اولین نظر اولین بازدید و اولین لایک عالی بود😸