
خب سلامی دوباره به همگی اونایی که پارت های قبل رو پیدا نمیکنید اول باید دنبال کنید بعد بتونید ببینید ❤❤ ۱۰ تا اسلاید آخر عکس نقش ها توی داستان هست امیدوارم خوشتون بیاد 😘😘
شوگا رفت داخل و به بچه ها گفت که راه بیوفتیم نامجون پول صبحونه رو حساب کرد و از رستوران بیرون رفت شوگا و رز و کوک تو ماشین رز بودن و بقیه تو ماشین اعضا ❤️ شوگا رانندگی میکرد و رز عقب بود و کوک جلو 😊 رز سرش رو روی شیشه گذاشت و چیزی رو زیر لب زمزمه کرد 😄 بعد رو به کوک : میشه یه جا نگه دارید تا من یه دست لباس برای خودم بخرم لباسم یه مقدار کثیف شده 😩 کوک : موقع رفتن از هتل ساکت رو برداشتیم پشت ماشینه برات در میارم شوگا کنار زد و کوک ساک رو به رز داد همه بیرون رفتن تا لباسش رو عوض کنه بعد عوض کردن لباسش آخیشی گفت و دوباره راه افتادن 😄 ماشین شیشه هاش دودی بود منحرف نباشیم 😂 شوگا توی راه با کوک میخوند و رز با تعجب به شوگا نگاه میکرد 😳 شوگا : چیزی شده ؟ رز : نگفته بودی رپ میخونی پسر اوففف خیلی خفن بود 😁😄 شوگا : مخلصیم 😂 رز : رانندگیت رو کن بچه 😂 کوک : منم بلدم رپ بخونم 😍 شوگا : گلدن مکنه ماست 😁😁 رز : بخون ببینم بلا 😐 و کوک شروع به خوندن کرد چند ثانیه بعد رز کلش رو جلو آورد گفت : بابا شما خیلی خفنید کوک رپ کردنت عالیه پسر 😍 کوک : مرسی ❤️
رز : شوگا قراره کجا بریم ؟؟ شوگا : هائجو 😊 رز : ممنون ❤️❤️ کوک : رز گوشیت چی شده ؟؟ رز : آلیشا شکوندش پدرم دنبالم نیوفته 😅 کوک : پس واجب شد یه گوشی برات بخرم 😂 رز : نه بابا نمیخواد با شما ام دیگه مشکلی نداره 😄 شوگا : نه نمیشه ما میخوایم بهت زنگ بزنیم . رز : 😂😂😂 چیکارم دارید اینجا در خدمتم 😂😂 شوگا : بی شوخی 😐 کوک : بعدظهر وقتی رسیدیم میریم برات یه گوشی میخرم 😌 رز : لازم نیست 😶 کوک : لازمه ☺️ رز : خیلی ممنون ❤️ کوک : خواهش میکنم 😘 ۴ ساعت بعد هائجو رسیدیم شهر قشنگی بود ولی یکم نا آشنا 🥺 کوک : ما این جاها زیاد اومدیم پس پیش خودمون باشی بهتره 😌 رز : حتما 😊 موبایل شوگا زنگ خورد : بله . جین : شوگا ما گرسنه ایم یه جا نگه دار بریم رستوران 😁 شوگا : باشه این نزدیکیا یه رستوران هست بریم اونجا 😋 جین : آخ جون باشه 😂 شوگا : بای 👋🏻 جین : فعلا 😅
شوگا کنار رستوران پارک کرد و گفت : رسیدیم 😅 رز با هیجان از ماشین پیاده شد و گفت : بدو اید بریم من خیلی گرسنمه 😁 کوک : 😂😂 خندید و گفت : چرا زودتر نگفتی . رز : عیبی نداره حالا ☺️ کوک : بریم تا رز ما رو نخورده 😂 رز : واسا کوک ( افتاد دنبالش ) شوگا : برگردید گم میشیدا 😩 رز سریع برگشت و گفت : ببخشید هیونگ 😁 کوک هم اومد و دستی رو شونه رز کشید و گفت : ای بلا اخر سرم نتونستی بگیریم 😁 رز کوک رو گرفت و گفت : حالا که گرفتمت آقای جئون جونگ کوک 😂 کوک : اره 😂 شوگا : بسه بابا بیاد تو دیگه و رز و کوک وارد رستوران شدن میز گرد بزرگی توی رستوران بود که پسرا نشسته بودن و با اضافه شدن شوگا و رز و کوک به جمعشون خوشحال تر شدن 😊😊 نامجون : رز حالت خوبه ؟؟ رز : آره بهترم تو خوبی ❤️ نامجون : خوبه ، منم خوبم 😘
تهیونگ اشاره به گوشیش گفت : فک کنم بتونیم اینجا یه خونه بگیریم کمپانی هم بهمون گفته تا وقتی جونتون تو خطره بهتره که از ما دور باشید 😍 رز آب دهنش رو قورت داد و گفت : هائجو زندگی کنیم 😳 تهیونگ : مشکلی داره ؟ رز سرش رو تکون داد و گفت : نه البته که نه . تهیونگ : خوبه امروز من و جین با هم میریم تا یه خونه بگیریم شما هم میخواید یکم تو شهر دور دور کنید تا اینجا رو بشناسید 😅 کوک : من و رز و شوگا امروز قراره بریم برای رز گوشی بخریم 😁 تهیونگ : باشه . جیمین : من امروز میرم دنبال جی هوپ دلم براش خیلی تنگ شده 😇 تهیونگ : کار خوبی میکنی ، ( رو به رز ) اجازه هست جیمین با ماشین شما بره ؟؟ رز : آه البته ( سوئیچ رو گذاشت روی میز و به طرف جیمین کشید ) بفرمائید 🙂 تهیونگ : ممنون 🥰نامجون : خب پس منم با جیمین میرم بهتره تنها نباشه 😘 جیمین : مرسی هیونگ ❤️ تهیونگ : اره اینجوری بهتره مراقب هم باشید 😍 جیمین : غذا ها رو آوردن حسابی گرسنم شده
گارسون غذا ها رو آورد و گذاشت روی میز ادای احترام کرد و رفت . رز غذاش رو برداشت و بو کرد گفت : بوی غذای مامانم رو میده 😄 موهاش رو پشت گوشش انداخت و خوشحال گفت : جای بابام خالی 😊 و شروع کرد به خوردن شوگا از حرکات رز تعجب کرده بود و ناراحت شده بود 😔 جین : مگه نگفته بودی پدرت از مادرت جدا شده ؟؟ رز : معلومه که جدا شدن فقط به اسرار مامانم بود پدرم خیلی دوسش داشت و هر وقت براش از غذای مامانم میبردم همش تعریف میکرد 🥺 یه قطره از چشمش اومد و گفت : بخوریم غذا سرد میشه 😥 کسی چیزی نگفت و شروع کردن به خوردن 😔 بعد تموم کردن غذا شوگا و رز و کوک با هم به سمت بازار رفتن 🙂 تهیونگ و جین هم با ماشین رفته بودن تا یه خونه خوب بخرن جیمین هم پول غذا رو حساب کرد و به سمت ماشین رز رفت و همراه نامجون به سمت سئول برگشت . بریم پیش رز :
کوک : این مدل گوشی خیلی خوبه 😊 رز : نه من انقدر گوشی مدل بالا لازم ندارم همین که یدونه از این معمولی ها بگیری کافیه ! کوک : آقا همین رو حساب کنید 🙂 رز : شوگا تو یه چیز بگو من تا حالا تو عمرم گوشی مدل بالا نخواستم چون به کارم نمیاد 😕 شوگا : آقا حساب کنید . رز : آقا حساب نکن نمیخواد . کوک : آقا حساب کن . رز : ای بابا میگم حساب نکن 🤦🏻♀ شوگا دست رز رو گرفت آورد بیرون و گفت : چرا انقدر اذیت میکنی یه گوشیه دیگه 😶 رز : بابا من آیفون نخوام باید کی رو ببینم ؟؟ شوگا : منو 😂😂 رز : ای بابا . کوک : خریدمش یه سیم کارت هم توش انداختم 😂 رز : خدایا من که گفتم لازم ندارم چرا انقدر اسرار میکنید هوففف . شوگا : بیاید بریم یه چند دست لباس بگیریم . کوک : اره منم لباس درست و حسابی ندارم 😁 رز : بریم 😑
وارد بوتیک بزرگی شدیم که از همه مدل بچگونه و زنونه و مرونه لباس داشت منم داشتم همین طوری نگاه میکردم که چشمم که کوک یا امام چقدر لباس دستش بود و داشت حساب میکرد 😳 منم چشمم به یه لباس خوشگل دیدم مارک BTS روش بود منم گفتم بخرم دیگه الانم باهاشون هم خونه ام ❤️ برش داشتم و توی دستم گرفتم نرم بود میخواستم برم حساب کنم که چشمم به پسر خوشگلی خورد که از کنارم رد شد سریع صورتم رو پوشوندم و آخیشی گفتم راه افتادم برم که یکی صدام کرد رز برگشتم باور نمیشد اون هانگول بود 😍 پریدم بغلش و گفتم : هانگول دلم برات تنگ شده بود چرا ازت خبری نبود پسر 😁😁 هانگول : رز چقدر بزرگی شدی 😂 رز : تو هم همینطور . هانگول بعد از اینکه خانوادم رو ترک کردم اومدم هائجو 😊 رز : خیلی خوشحالم دیدمت واقعا دلم برات تنگ شده بود ❤️ هانگول : منم ، ببینم اونا با تو هستن . رز برگشت و نگاه کرد و گفت : کوک شوگا بیاید اینجا 😍
کوک : رز چیزی شده ؟؟ رز : کوک بهترین دوستم رو پیدا کردم بچه بودیم منو و آلیشا و هانگول کاراته میرفتیم ☺️ هانگول دستش رو دراز کرد و گفت : من هانگول هستم از دیدنتون خوشبتم 😊 شوگا : دست داد همچنین آقا بنده یونگی هستم ❤️ کوک : منم جونگ کوکم کوکی صدام میزنن از دیدار با شما خوشحالم 😉 هانگول : همچنین آقا 🙂🙃 رز دست هانگول رو گرفت و گفت : خیلی خوشحالم دیدمت حتما بیا و منو ببین 🥰 هانگول : حتما تو هم بیا پیشم راستی رز من شمارم رو برات مینویسم باهام تماس بگیر 😘 رز : حتما 😇 هانگول من دیگه باید برم رز خیلی خوشحال شدم دیدمت امیدوارم دوباره ببینمت 😉 رز : منم 😍 هانگول : راستی از آلیشا خبری داری ؟؟ رز : هانگول بعدا دربارش حرف میزنیم باشه 😔 هانگول : باشه 😊 هانگول برای بچه ها دستی تکون داد و از بوتیک بیرون رفت . رز هم دستی تکون داد و گفت : حسابی بزرگ شده و آقایی برای خودش همیشه میگفت برای من خوشگل میکنه 😂😂 دیوونس بابا
شوگا : یعنی عاشقته 😳😳 رز : نه بابا 😂😂😂😂 اون آلیشا رو دوست داشت 🥺 کوک : خدای من اون حتی ازش خبر نداره 😔 رز : شماره آلیشا رو داره احتمالن چون جواب نداده از من پرسیده 🥺 شوگا : بیاید بریم رز تو چیزی خوشت نیومد ؟؟ رز : چرا اینو میخواستم ❤️ شوگا خنده ای کرد و گفت : آرمی شدی 😂 رز : چیه مگه 🙄🙄 شوگا : اوووو 😂 رز : برو دیگه 😁 شوگا : کوک خان بیا لباست رو حساب کن 😐 کوک : هیونگ منو تو نداریم که 😁 شوگا : چرا داریم 😂 رز : نمیخواد خودم حساب میکنم کارت اعتباریش رو در آورد و حساب کرد ، کوک وسایلت رو بردار بریم . کوک : مرسی ❤️ رز : خواهش . تا شب همینجوری رز و بچه ها خرید میکردن که ساعت نزدیکای ۱۰ شب بود تهیونگ و جین اومدن دنبالشون تهیونگ یه خونه خوب پیدا کرده فقط یه مقدار کثیف بود بخاطر همین شب رو تو پارکینگ خونه تو ماشین خوابیدن رز که حسابی خسته بود تو بغل کوک خوابش برده و کوک هم از اون بدتر 😊 همه تو ماشین خواب بودن
خب بریم عکسارو ببینیم فقط تا اینجا که اومدی بی زحمت اون قلب پایین رو قرمز کن زحمت کشیدم ۴ روز دیگه هم امتحان دارم ولی هر روز دارم میزارم ❤❤

نقش اصلی داستان شوگا 😍😍

رز ❤❤❤☺

آلیشا 🥺🥺🥺

هانگول 😁😁😍😍😍

نامجون ☺☺☺

جی هوپ 😍😍

ته ته 💗💗💗

جین 😊😊😊

کوک ☺☺☺

جیمین شی 🌷🌷🌷
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی پرتقالی🙂😂
اسم پسره یادم رفت😑💔 هیونگال بود😐 نمد هر چی بود جونگ سوک خودمونه😹
همشون بازیگر بودن😆 وای قبل از اینکه قیافه ی رز و ببینم همش فکر میکردم رزی هست و موهاش مثل رزیه😑🤣
وای اجی فدات 💜
میدونی فک کردم از داستانم خوشت نیومده دیگه نمیخونی 🥺
هانگول بود 🤭
عالی بود آجییییی💜💜💜💜💜
ممنون اجی 💛💛
رز سریع برگشت و گفت : ببخشید هیونگ
یه سوال اوپا نمیشه😐
ببخشید انقدر تند تایپ کردم دقت نکردم 😂
ممنون 💙
😂❤️💜❣️
آجی داستانم رو در مورد جیمین نوشتم!
قسمت اولش رو الان گذاشتم تو بررسی اگه دوست داشتی اومد بخونش😁
اسمش اینه《داستان یک عشق》
مرسی اجی جونم 🤩🤩
چشم حتما ❤❤❤
بابا تو دیگه کی هستی
😅😅😅😅
الیشا که دیگه نیست پس نقش اصلی حساب نمیشه
هست به یه دلایلی دیگه ادامه نمیدم لو میره 😁😁
خیلی قشنگ بود آجی♥️♥️♥️
منتظر بعدی میمونم ^-^
و امیدوارم تو درسات موفق بشی🥺💜
ممنونم اجی جونی 🤩🤩
ممنون همچنین 😘😘
شیشمین لایک اولین نظر ازان تو😁
❤❤❤ ممنونم
واو عالی بود🤩😍🤩😍🤩
بی صبرانه منتظر پارت بعدم🤩😍🤩😍🥰
ممنونم 💗💗💗
خواهش🥰