
بدون مقدمه چینی برین داخل داستان 😋. بزن بریم...
کیل*سال هایی خیلی ،، خیلی دور سایفری وجود داشت که حتی از بیل هم ظالم تر بود ،، اسم اون زیل بود « زیل سایفر » . زیل یه افسانه ی ترسناکی بود برای بچه ها میگفتن عاشق کشتن درخت های کاجه ،، اون حتی درخت کاج خودش رو کشت و این باعث شد دیوونه بشه و هیچ وقت دست از این کار برنداره ،، درخت های کاج نشانه هایی هستن که باقی میمونه اگه حتی قیامت هم بشه ،، راستش برای بیل یه بار اتفاق افتاد و زیل جلوی چشماش درخت کاج اولیش رو کشت و این باعث شد بیل غمگین بشه و از زیل حس نفرت پیدا کنه و جلوش رو بگیره ،، اما بازم انگار دیر رسید و دوباره اتفاق افتاد و من نتونستم... بعد کیل صورتش رو پائین گرفت و اشک ریخت و گفت : نتونستم به ویل کمک کنم و الان بدجوری زخمیه و میبل هم نمیدونم زندست یا مرده؟ من برادر بدی بودم ،، همیشه به خاطر بد بودنم همه رو ازیت کردم مخصوصا اون دیپر سمج رو ،، و الان مرده و الان خواهرش هم نور زندگیش کمتر میشه و نمیدونم تا کی زنده! ،، ویل هم زخمیه ،، فقط مثل بازنده ها ویل و میبل رو برداشتم و فرار کردم ،، از خودم متنفرم از خودم متنفرم... ⏰ لحظاتی قبل... ⏰
میبل : کیل ،، اون کیه؟؟ چه اتفاقی افتاده؟؟ برای من توضیح بده چه خبره؟؟. کیل : اون زیل سایفره ،، بدترین و ظالم ترین سایفر تمامی بعد های سایفری ،، باورم نمیشه اون یه افسانه ی ترسناک بود برای بچه ها مثل اسلندرمن ولی واقعا برگشته. میبل : من نمیفهمم چی میگی؟. کیل : فقط بهت بگم اون از بیل هم بدتره و هیچ کس نمیتونه باهاش مبارزه کنه و بجنگه؟!. میبل : ولی ویل دارهـ... کیل : ویل داره بچه باری درمیاره حتما میبازه ،، نباید مبارزه رو شروع میکرد. ویل که به زور روی پاهاش ایستاده بود ولی داشت به مبارزه ادامه میداد ،، ولی یهو زیل اومد جلوی روی ویل پدیدار شد و با یه لمس کوچیک اونو محکم پرت کرد روی زمین که زخمی شد و هوشیاریش رو از دست داد . میبل و کیل : ویللللللللللللل؟!... زیل آروم آروم نزدیک میبل و کیل میشد و میبل و کیل چند قدم میرفتن عقب ،، طرف بیل . بیل : زیل تو باعث شدی تنفر چندین سال پیش رو به یاد بیارم ،، پس با دستای خودم « مـیـکـشـمـت »؟!... زیل : بس کن بیل ،، به چیه درخت کاج نیاز داری؟ وقتی نابود بشه خب شده حالا میتونی دوباره مثل قبل فرمانروایی کنی .
بیل : من فرمانروایی نمیخوام ،، من عوض شدم و همون علامت هام منو عوض کردن نه مثل تو که یه افسانه وحشتناک برای بچه هایی ،، ولی الان بهتر شد میتونم با دستای خودم بکشمت . زیل : یه تشکر دیگه هم باید ازم بکنی فکر میکنی چه کسی این اختلال فضا و زمانی رو به وجود آورد؟. بیل : پس همه ی اینا کار تو شیاد بود ،، به خاطر تو میبل مثل دیپر شده و بعدش تبدیل به هیولا شد و اینجا گیر کرد به خاطر اختلالت بازم بین برادرام تفرقه ایجاد شد ،، همه ی اینا تقسیر « تــو_عــه »؟!. زیل : آره؟! راستی یادم رفت بگم اینم تقسیر منه که ویل زخمی شده و الان ستاره دنباله دار و کیل بی دفاع هستن . بیل شکه شد و بدونه این که فکر کنه شمشیرش رو گرفت و محکم به طرف زیل حمله کرد و زیل با ابعادبر باهاش دفاع کرد ولی ابعادبر بدون قدرت صاحب اصلیش یعنی دیپر فقط یه شمشیر معلومی بود و قدرت و خشم بیل اینقدر زیاد بود که وقتی شمشیر بیل به ابعادبر برخورد کنه باعث شد ابعادبر بشکنه . بیل : ابعاد... بُر... شکست؟!... (*خاطراتی از گذشته* میبل : داداشی من میرم بیرون باشه؟. دیپر : باشه . میبل رفت و بیل اومد . بیل : تو نگران نیستی میبل به خاطر قدرتی که دادی بهش اتفاقی براش بیوفته؟. ...
دیپر : نه نگران نیستم ،، چون ابعادبر یه موجود زندست و احساس داره و میتونه زندگی کنه و منم صاحب_شم تنها صاحب_ش . بیل : اما این اصلا ربطی به چیزی که گفتم نداشت. دیپر : تا وقتی ابعادبر نشکسته ،، میبل هم حالش خوبه ،، جون میبل به ابعادبر وابسته_ست ،، پس نباید هیچ وقت ابعادبر رو بشکنم ،، حالا بیا بریم نباید اینقدر درباره ی گفته های بد حرف بزنیم.) میبل : آ..... آ... آه؟!... و روح میبل از درون مثل ابعادبر شکست. کیل : نههههههههههه؟!... زیل : و تمام ،، خوب ستاره ی دنباله دار رو ازبین بردی . بیل : مِی..بِل...مُر..ده؟!... زیل : وقتشه حساب کیل رو برسم و با هم فرمانروایی کنیم . بیل نمیدونست خشمگین باشه یا ناراحت ،، ولی میدونست باید زیل رو نابود کنه و به خاطر همین به زیل حمله کرد . زیل : از حمله کردن دست بردار ،، چون این باعث میشه کسای بیشتری رو بکشم که از جمله خودت .

پیشه کیل . زیل : کیل ،، شنیدم عاشق مبارزه و چالشی ،، چرا نمیای با من بجنگی؟. کیل : نه!..نه؟!... زیل : بیا داداشت ویل اومد حالا تو بیا. کیل : نه. کیل : نباید ( داخل ذهنش) مثل دیوونه ها فکر کنم ،، اصلا نباید باهاش مبارزه کنم ،، چون مبارزه با اون یعنی خود کشی بهترین راه کار ،، اینه که... کیل : حرکت فوران آتش فشان... زیل : این کار ها بچه بازیه ،، انتظار داشتم یکم باهوشـ... و زیل دید نه اثری از کیل هست نه میبل و ویل . زیل : باهوش تر باشی و مثل این که هستی . ⏰ زمان حال... ⏰کیل : من یه شکست خوردم ،، اگه منم بمیرم بیل دیوونه میشه و ممکنه دوباره مثل قبل دیوونه نابودی دنیا بشه ،، تا حالا اینقدر نترسیده بودم از خودم متنفرم ،، از خودم متنفرم... یهو کیل از ترس به پشتش نگاه کرد و گفت : از اینجا دور شو زیل. کیل ،، میبل رو بغل کرده بود و رفت عقب ولی پشتش دیوار بود و زیل آروم آروم نزدیک شد و گفت : وقتی ابعادبری نباشه ،، شاهزاده رویایی هم نیست و تنها کسی که باقی میمونه اون هستش. بعد کیل رو گرفت و پرت کرد و میبل رو گرفت . زیل : وقتش از اون زندان بیای بیرون هیولای من.

بعد میبل تبدیل به هیولای کابوس خوار شد و داشت تمام آبشار جاذبه نابود میکرد . زیل : شمشیرت رو دربیار چون اون کلید راه ورود هیولا هاست . بعد هیولا کابوس خوار شمشیر رو احضار کرد و روی آسمون شکاف ایجاد کرد و باعث شد هیولا ها بیان بیرون با اندازه و شکل های مختلف ،، زیل خنده شیطانی زد و گفت : عصر نابودی شروع شده ،، آفرین هیولا کابوس خوار حالا میتونی همه رو نابود کنی؟!...
🔹به نظرتون در آینده چه اتفاقاتی قراره بیوفته؟🔸به نظرتون قراره خوب تموم بشه؟ یا بد؟🔹به نظرتون داستان ساده تموم میشه؟🔸لطفا نظرات خود را بنویسید🔹
دلم نمیخواد اینو بگم ،، اما داریم به پایان داستان نزدیک میشیم ،، به نظرتون چندتا پارت دیگه قراره تموم بشه ،، و اینکه احساساتی که قراره داشته باشین رو بگین و لایک و نظر و دنبال فراموش نشه...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بیپر ۲ چرا بامن این کارو میکنی
من احساساتی هستم وسطش نشستم گریه کردم کل خونه امدن تو اتاق هی میگفتن چیشد 😭😭😂😂
پارت 2 نبرد در ابشار جاذبه امد(:
باسه
بچه ها این آرمین بیش از حد رفته رو مخم 😐😐دوست نداری نیا تو تست😐😐برو گمشو از تست بیرون اگه دوست نداری😐😐خودم نظراتش رو گزارش میکنم😐
کاملا موافقم
منم خواستم بهش فحش بدم ولی تو گزارش دادی بهت
آرمین به تو چه که میای مگه من گفتم بیای
والا
آرمین کیه؟کجا نظر داده؟
تو خبر نداری
چون Lonu گزارششون کرد
اهان
الان تو داستان منم نظر داد ،، حیف که تستچی فحش و اینا تایید نمیکنه..ولی اخر کامنتش به صورت نامحسوس یه فحش بدم داد
دقیقا تو کدوم داستانت نظر داد؟
بیپری گوشیت درست شد؟
گفته بودی مشکل فنی داره نمیتونی تست بنویسی درست شد؟اگر شده میشه فصل 2 بچه های اسرار امیز رو بنویسی؟یا نوشتی؟
نوشتمش
هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ایولللللللللللللللللللل
ممنونننننننن
داستانم امد (:
خوندمش
!مشکل فنی!
زیل سایفر توی این داستان واسه خودش یه کاج کشه
ولی زیل سایفر توی بیل سایفر در میونی ،، دقیق نمیدونم ولی فکر کنم مامان یا بابای بیل کردمش
الان این زیل مامان بابا هست یا یه درخت کاج کش 😂؟
راست میگه خدایی الان این زیل کیه؟😂
مامان یا بابای بیل هست یا درخت کاج کش؟😂
شما فکر کن یک از ۱۰۰۰۰۰۰ تا بعد موازیش 😂
یا خود خدا چقدر موازی داره!😂
بپیر فکر کنم فردا داستانم بیاد میبینی لطفا اگه اومد ممنون (:
البته که میخونم 😉
ببخشید نظر نمیدادم از یه جا به بعد پارت ها از دستم در رفته بود رو هم تلنبار شده بود بلاخره تموم شد تونستم اون پارتایی که نخونده بودم رو بخونم
عالی بود💙💙
نه مشکلی نیست
ولی خوشحالم برگشتی
مكالمه با زیل سایفر
من: سلام زیل زیگیلی😁
زیل: انگار خیلی دوست داری بمیری😎😈
من: نوچ زیاد دوستان ندارم 😛 و لطفاً توی حرفم نپر.
زیل: مطمئنی که دوست نداری بمیری؟😈
من : یه دقه توی حرفم نپر😣 گوش بده چی میخوام بگم . اگرم خیلی دوست داری بپری توی حرفم و منو بکشی پس بیا یه معامله کنیم
زیل: مگه تو یه سایفری که میخوای معامله کنی؟
من : زیل تو مثلا خیر سرت یه سایفری؟ مگه نمیتونی ذهنم رو بخونی؟ من یه آدم رمز گذاری شدهـ ام نه یه سایفر
زیل: حالا چه معامله ای میخوای بکنی؟😈
من : خب من با تو معامله میکنم که بزاری باهات یه مصاحبه کنم بعد بیا هر کاری دلت خواست بکن
زیل: من توی کل عمر 1 میلیارد و خرده ای سالم ادمی مثل تو نه دیدم و نه شنیدم😐
من: معامله میکنی؟😈✋🔥
زیل:نـه😓😲
من : خب خجالت بکش سایفر حسابی😠 اگه به من دست بدی میتونی بری توی بدنم تک تک بعد ها رو تصاحب کنی 😠 ولی خب اشکالی هم نداره . بریم سر مکالمه و مصاحبه و ... . خب آقای زیل سایفر درخت کاج کُش ، میدونستی خیلی بد بختی؟
زیل: چی؟😬چرا؟
نگهبان آبی زیادی رو تون تأثیر گذاشت
برادر من حالت خوبه ؟😂
فکر کنم به خاطر فشار درسی اینجوری شده
ام...درسا و امتاحاناتت بهت فشار اورده؟😂
دیشب سام چی خوردی unia
من اصلا یادم نمیاد کی هستم و چه برسه به اینکه بدونم دیشب چی خوردم😵
باز این خوبه من شبا خواب خودمو به عنوان نگهبان بنفش میبینم💔💔💔
اوه ماییی شوتتت
اوضاع داغونی پیش رو هست
هعییی..نگهبان آبی داره تموم میشه ):
آره داره تموم میشه 😭