دخترک گمشده _p² the lost girl

_______سخنان پرفسور مکناگال_______ در کنار هزاران دانش اموز سال اولی دختر و پسر، اصیل و دورگه و...جنا غیر عادی ترین دانش اموز بود بدن او به سردی برف و به روشنایی ابر، موهایش همانند رشته هایی از خورشید روزِ چهارشنبه، طلایی رنگ بود. او موهایی نسبتا کوتاهی داشت و چشمان جنا نیز به عجیبی خویش بود ؛ او دو چشم و به دو رنگ مختلف دارد. چشم راستش آبی اسمانی و چشم چپش کنی به رنگ فیروزه ای شباهت دارد. از نظر جنا بهترین ویژگی ظاهری خویش همان چشمانی است که با دو رنگ مختلف به چهره ی او زندگی می‌بخشد. حال جنا با برداشتن گام هایش خودرا به سوی خانمی که بر بالای راهرو مارپیچی پله ها با چهره ای به شدت مصمم و جدی ایستاده است ، سوق می داد.

ان زن وقتی متوجه شد تمام جادواموزان در جای خود قرار دارند لب از لب هلی خشک و بی روحش برداشت و سخن گفت : به مدرسه هاگوارتز خوش امدید. ضیافت اغاز سال تحصیلی به زودی شروع میشه. اما پیش از اون باید به گروه خودتون برید و گروهبندی بشید. گروه هاتون حکم خانواده تون رو داره. شما جزو گروه های، گریفیندور، هافلپاف، ریونکلاو و اسلیترین میشید. اینجا موفقیت هاتون سبب کسب امتیاز هست و هرگونه قانون شکنی باعث کسر امتیاز میشه. در پايان سال گروهی که امتیاز بالایی داره برنده ی جام گروه ها میشه.» لحظه ای توقف کرد و به پسری که در کنار جنا ایستاده بود نگریست. ان پسر موهای پرکلاغی و چشمانی سبز رنگ دارد. و گویا کلام از دهانش پرید و فراموش نمود که مدضوع سخنش چیست.

او پس از لحظاتی دوباره ادامه داد : خب... عام ... تا لحظاتی یگر این درها باز میشود «به دو در پشت سرش اشاره کرد که جنا اصلا متوجه انها نشده بود» و شما گروهبندی میشید. ______(منظور اصلی کلاه؟) ________ از زبان جنا : همهمه، سخنان پی در پی، نگاه های خیره افراد دور میز ها و این جمعیت ؟ به شدت معذبم میکنند. اما تا لحظاتی دیگر گروهبندی میشیم! میدونم یه خورده کلام خودرا شبیه به پرفسور مکناگال کردم! داخل کتاب توضیحاتی برای مبتدی ها درمورد کلاه گروهبندی که هر فرد رو بر طبق اخلاقیات، قدرت و شاید حتی علاقه عضو چهار گروه اسلیترین، گریفیندور، هافلپاف و ریونکلاو میکند. و این گروه ها بر طبق چهار موسس هاگوارتز یعنی سالازار اسلیترین، گرودیک گریفیندور، هلگا هافلپاف و روونا ریونکلاو ساخته شده است. پرفسور مکناگال : وقتی اسمتونو خوندم بیاد تا کلاه گروهتون رو انتخاب کنه. و ادامه داد : سلنا بلک سلنا دختری..... بود و به گروه گریفیندور رفت. _ الیس ادامز الیس نیز به گریفیندور فرستاده شد.

پرفسور مکناگال : وقتی اسمتونو خوندم بیاد تا کلاه گروهتون رو انتخاب کنه. و ادامه داد : سلنا بلک سلنا دختری..... بود و به گروه گریفیندور رفت. _ الیس ادامز الیس نیز به گریفیندور فرستاده شد. _میا کیم او نیز همانند دو دوشیزه دیگر به گریفیندور روانه شد. _لوئیس واگیو/مالفوی +ریونکلاو چهره ی عبوس و متعجب دراکو مالفوی برادر لوئیس دنبال قدم های دخترک واگیو/مالفوی شد. گویا دراکو دلش میخولست با چشمانش به کلاه گروهبندی حمله و ان را نابود کند! _کارلوتا هیفیلد او همان دختری بود که در ایستگاه گرینگوتز با جنا آشنا شد او نیز متعلق به ریونکلاو بود! جنا تقریبا هفتمین نام بود. _ آنجلینا وویماس. جنا نفس عمیقی کشید و به جلو قدم برداشت، برایش عجیب بود که یه کلاه برای او تصمیم بگیرد!

کلاه فریاد زنان گفت : همانند رونا ریونکلاو سرشار از هوش، همانند گودریک گریفیندوری شجاع و دلیر، همانند سالازار اسلیترین تشنه ی قدرت و همانند هافلپاف سختکوش ،.......ریونک..... صبر کن... خانواده ات! .... اسلیترین. جنا متوجه شد که متعلق به گروه اسلیترین است یکی از گروه هایی نامش که پیش باقی گروه ها منفورترین گروه گفته شده است. اکثر اوقات از همین مکان ها خوشش می امد مکان های ترسناک و منفور! چه لذت بخش! کلمات و جملاتی که کلاه در مورد جنا گفته است جنارا به تفکر در باره انها می طلبد «صبر کن خانواده ات!» اما خانواده ی جنا ماگل بودند چه ارتباطی با اسلیترین داشتند؟ چرا کلاه تجدید نظر کرد؟ صدای دراکو در این همه همهمه باز هم به گوش جنا میرسیداو میگفت : جنا بیا کنارمن جا هست! جنا چاره ای نداشت بقیه جاها پر بود!