
هشدار اسپویل3>

دنجی:کمبود/این کلمه واقعا برازنده دنجیه.دنجی کمبود داره.کمبود توجه،کمبود محبت.دنجی به عنوان یه کاراکتر دخترباز شناخته میشه،اما تاحالا دقت کردین اگه یه زندگی عادی داشت و قبلا با دخترا آشنا میشد،این شخصیتش یجورایی وجود نداشت؟آرزوها از حسرت ها بدنیا میان و اگه دنجی کل عمرش رو حسرت بودن پیش یه دختر رو نخورده بود،الان اینجوری نبود.اون کمبود داره،کمبود زندگی عادی.

پاور:جستجوگر/احتمالا هیچکدومتون پاور رو به "جستجوگر" نمیشناسید.اما درواقع پاوره که درون مایه چینسامن رو تشکیل میده و بدون او چینسامن مفهوم درونی نداره.قسمت هایی که به دنبال گربه ش،"میویی"رفته بودن رو یادتون میاد؟اون داشت میگفت:میدونم که همه جونها،مثل مال خودم و میویی یه اندازه ارزش داره...پاور جستجوگره،اون در جستجوی اینه که:آیا همه زندگیها یه اندازه ارزش دارن؟

آکی:وابسته/هیچ شکی توی حس انتقامجویی آکی وجود نداره. انتقام واسه مرگ هیمنو، انتقام واسه مرگ خانوادهش. اما اون وابستگی باعث شد نتونه به انتقامش برسه. اون بخاطر اینکه میخواست پاور و دنجی زنده بمونن بیخیال انتقام شد و به دست شیطان تفنگ در گذشت. روحش شاد.(*وی به اندازه کافی برای آکی گریهزاری راه انداخته و اکنون در افسردگیای که مرگ طرف را پذیرفته به سر میبرد.)

ماکیما:اهریمن/قطعا باید باهام موافق باشین. ماکیما یه بخش دیگه از درونمایه چینسامنه. یه بخشهاییش غیرقابل توضیحه چون خودمم هنوز کامل درکش نکردم، اما... ماکیما میخواد درک کنه مغز انسان چجوریه. اگه قرار باشه یه نماد واسه چینسامن انتخاب کنم، قطعا "در" رو انتخاب میکنم. توی مانگا میبینیم که حرفهای آخر پوچیتا به دنجی قول نبود بلکه قرارداد بود. ماکیما میخواست اون قرارداد رو به هم بزنه برای همین به دنجی یه زندگی ایدهآل داد:خودش، خانواده(آکی و پاور) و غذا. و بعد با کشتن آکی و پاور، زندگی معمولی رو از دنجی گرفت. چرا؟ چون دنجی خودش پدرش رو کشته بوده و بنظر ماکیما، چنین آدمی لایق زندگی معمولی نیست. شاید یه اهریمن نابغه یا اهریمن عادل؟

آنجل:فرشته/از اسمش هم معلومه که این بچه فرشتهس. اونقدر مهربونه که دلش نمیخواست آکی دخترا رو بکشه یا بهش دست بزنه تا سنش کمتر شه. اون قبلا زندگی شادی با خانوادهش توی یه ساحل داشت تا ماکیما زندگیش رو ویران کرد.

هیمنو:دلتنگ/همونطور که میبینیم، هیمنو همیشه به آکی میگفت:تو نمیر، آکی. اون جلوی قبر بقیه همکاراش وایمیستاد و غم وجودش رو پر میکرد، اما دیگه اشکی نداشت که گریه کنه. آکی اما همیشه برای همکارا گریه میکرد. هیمنو دلتنگه.. دلتنگ بقیه و خود قبلیش!

ریزه:فریبنده/ریزه سعی میکرد دنجی رو فریب بده برای اهدافی که هنوز هم معلوم نیست، ولی بازم توی گروه امنیت مردمه! یکم برام مبهمه..

کوبنی:خسته/از کوبنی توی زندگیش انتظارات زیادی داشتن و اون هیچوقت نتونسته خوش بگذرونه برای همین خستهس.

کوانکشی:مراقب/اون تحت شرایطی که نزدیک بود بمیره، ترجیح داد که خودش بمیره و همراهانش(نمیدونم اسمشون چیه،،) زنده بمونن. اون مراقبشون بود.

ایشون که اسمش یادم نیست:نخ/شاید نخ بیربط بهنظر بیاد اما نخهایی که ایشون استفاده میکنه، نخهای کنترله. اون عروسکگردانه.
کیشیبه(عکس موجود نمیباشد،همون یاروئه که به پاور و دنجی آموزش میداد):گیجکننده/کیشیبه تقریبا همیشه مسته اما از مغزش استفاده میکنه و از بهترین شکارچیهاست. همچنین احساس داره و از گیجکنندهترین کاراکترهاست!

ایشیدو:باحال/مدیونین فک کنین توی این یکی احساسات شخصی دخیله. اما ایشون از بهترین شکارچیهاست با اینکه دبیرستانیه!

آسا و یورو:گناه/عجیبه که با اینکه این دوتا اصلا شبیه هم نیستن یه کلمه براشون گذاشتم؟ نه. کار سختیه که براتون توضیح بدم، اما احساسی که از قلبشون جوانه زده و داره توی گلوشونو فشار میده و خفشون میکنه، گناهه! گناه اینکه زندگی معمولی نداشتن یا خودشون بودن.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
توصیفات خیلی زیباست و دیدگاهی که به ما نشون میدی جذابه، این بینظیرههه!😭💗
^^آریگاتوو
✨🍄
نکو یه لحظه میای پیوی
آکی مرد ؟!...
چینسا من اتیمه ای که نمیخواد درباره کارکتر هاش صحبت کنه تا بیننده خودش فکر کنه و کلا همه تو جنگن . منتظر فصل دومم☆....
ولی من هیمنو رو دوست داشتم🥲
امیدوارم بدون سانسور دیده باشید😂
بدون سانسور؟دیدم، دیدم.
هیمنو.. آره گناه بود.