آرکا هاید پارت 16

توی آینه ی آرایشگاه به خودم و چتری های مرتب و قرمز رنگم خیره شدم.. حالا که 16 ساله بودم بلاخره اجازه داشتم موهامو رنگ کنم.. همون رنگی که همیشه دوست داشتم بزنم حالا روی چتری هایی که قبلا مشکی بودن بود،قرمز

این یه جور کادوی تولد از طرف مامانم بود،نگاهی به ساعت انداختم که سه بعد از ظهر رو نشون میداد و توی دلم برای خودم آرزو کردم امروز دوم اکتبر.. من 16 ساله میشم و قراره تبدیل به یه گیتاریست بزرگ بشم

با شنیدن صدای زنگ در از جا پریدم و بدو بدو کنان به طبقه پایین رفتم، مشتاق بودم ببینم کی به دیدنم اومده با اینکه میتونستم خیلی راحت حدسش بزنم "تولدت مبارک آرکا!" لبخندی زدم و با دیدن چهره ی آشنای آلیس نفس راحتی کشیدم "بیا تو آلیس"

آلیس با هیجان بسته ی مربعی شکلی که توی دست داشت رو نشون داد. با دقت و ظرافت کادو پیچ شده بود و کاغذ کادوی قرمز رنگ و براقی داشت، رنگ مورد علاقم "خیلی سخت بود تا انتخاب کنم واست چی بخرم اما بهرحال امیدوارم ازش خوشت بیاد" لبخندی زدم و شروع به باز کردن کادو کردم..