عشق میراکلس 8

شرمنده دیر شد شما که میدونید امتحانا سرم و شلوغ کردن ( این دو قسمت و واضح تر از قسمت 1 و 2 توضیح دادم)

از زبان مرینت : تصمیم گرفتم اول جعبه رو پس بگیرم بعد هم با متیو مبارزه کنم ( موافقید بریم این متیو رو خفه کنیم ؟\ البته \ شما ؟\ وجی ماری \ اهان \ انقدر پارازیت ننداز داستان و ادامه بده \ باشه 😂😂) اما اول باید از اینجا در بیام 😫😫( ®من ©وجی \ © چقدر فکر کردی به این نتیجه رسیدی مرینت ؟ \ ®موافقم ولی تو هم پارازیت می نداری ها 😏\©باشه بابا \ مرینت : تو جای من بودی چی می گفتی ؟ راستی شما \ ® تمامی شخصیت ها ماری وجی منه گرفتید ؟\ مرینت : آره بابا \® پارازیت بسه بریم سراغ داستان \ © امروز زیاد پارازیت انداختیم ) (® الان مرینت می خواهد فرار کنه گفتم شاید بعد پارازیت ها گفته باشم )

ادامه از زبان مرینت : پنجره ها کی محافظ دارن در هم که قفله دستم بهت برسه متیو خفت می کنم (©® ما هم میایم ) حالا چیکار کنم 😥😥😥 اها تیکی ! تیکی ! (+ تیکی ) + بلههه (* مرینت ) * یادته اون دفعه که آلیا و نینو با هم شرور شدن ( نابودگر حافظه یا یه همچین چیزی ) + آره حافظه تو و من و آدر.....یعنی گربه سیاه و پلگ پاک شد * چی داشتی می گفتی آدر چی ؟ صبر کن ببینم نکنه... نکنه آدرین گربه سیاهه + نه بابا آدرین٬ گربه سیاه ببیخیال * ای وای یعنی من با آدرین تمام مدت اینجوری رفتار می کردم ولی گربه سیاه که دختر کفشدوزکی و دوست داره نه مرینت ؟ ( چند هفته قبل از زبان گربه سیاه ) من دیگه خسته شدم باید هویت لیدی باگ و بفهمم

بعد این ماموریت تصمیم گرفتم لیدی رو دنبال کنم وقتی رسیدم اصلا باور نمی کردم که .....اون ....اون مرینته 😯😯😯( به همین دلیل الان مرینت و دوست داره چون می دونه کیه )

مرینته باورم نمیشه این همه مدت اون مرینت بود

رفتم خونه : پلگ پنجه ها داخل

( ! آدرین ؟ پلگ ) ؟ تو چیکار کردی آدرین شما نباید هویت همدیگر و بدونید ! چون من هویت اون و می دونم دلیل نمیشه که اون هم هویت من و بدونه

( ® بریم پارازیت اندازی وجی یا ماری جان بفرمایید © از دست تو ® تو خودت گ...© سکوت یه بند میری گذشته اون مرینت بدبخت چی شد ؟ ® نگران نباش همینجاست * نویسنده توروخدا نجاتم بده ® نگران باش ولی زیاد هم نباش )

( زمان حال ) ادامه : از زبان مرینت : * اون موقع از دریچه کولر رفتیم بیرون پس.....که یهویی

این سری جبران بقیه سری ها تا پارت بعدی خدافظ

❤💗💙💚💛💜