پایین رو بیین
از زبان میا: مثل همیشه از خواب پاشدم و صبحونه خوردم و رفتم شرکت. دوباره کار های مسخره.
تا رسیدم آنا گفت: سلام مِی خره
یه چش غره از اونا که خیلی ترسناکه مخصوص خودم بهش رفتم که جدی نگرفت و خندید.
رفتم تو اتاق کارم. همین که رفتم داخل اتاق لوسی اومد. بهش گفتم: بزار من پامو بزارم تو شرکت. اهمیت نداد و یه چند تا طرح گذاشت رو میزم. البته چند تا که چه عرض کنم. بعد از دو ساعت نگاه کردن له برگه ها قرار شد یه چند تایی رو بدیم که خیاط های شرکت بدوزن. لوسی رفت. تلفنو برداشتم و به آبدارچی گفتم یه قهوه بیاره و قطع کردم. به صندلی تکیه دادم چشمامو بستم که یهو
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
موفق باشی