دنیای من کوکی۲,

که یهو یه پیام عجیب واسم اومد نوشته بود اگه دوست داری دختر عمتو زنده ببینی بیا به این آدرس ولی تنها بیا وگرنه حتی جنازه دختر عمتم نمی‌بینی خیلی ترسیده بودم ولی از اون بد تر این بود که حتی نمی‌تونستم به کسی بگم که چی شده

یهو صدای نامی اومد که می‌گفت نارسیس بیا یه سریال جدید گرفتم باهم ببینیم گفتم باشه الان میام اشکامو پاک کردم خودمو خوشحال گرفتمو رفتم نشستم رو کاناپه کنار جیمین بعد از چند دقیقه خیلی قلبم تند تند میزد ضربانم رفت بالا حالم بد شد و بیهوش شدم

بعد از بهوش اومدنم دیدم هفت تا کله بالا سرمه یهو جیغ فرا بنفش کشیدم که همه پراکنده شدن بعد زدم زیر گریه اعضا دورم جمع شدن و ازم سوال پرسیدن که چی شده واقعا بلا تکلیف بودم که بگم یا نگم تصمیم گرفتم که بگم بعد که واسشون توضیح دادم گفتن که کمکم میکنن

کیفمو گوشیمو برداشتم و راه افتادیم بعد که یکم نزدیک شدیم به اعضا گفتم شما اینجا وایسید که من برم گفتم که بهم تلفن بزنن که رفتم اونجا به محض اینکه جیغ زدم بریزن اونجا اونا هم قبول کردن من به طرف اون آدرس راه افتادم خیلی ترسیده بودم به اون آدرس که رسیدم دیدم یه خونست

رفتم تو در پشت سرم بسته شد خیلی ترسیدم یهو دیدم صدای جیغ میاد دویدم دیدم ویدارو بستن به یا صندلی از صورتش داره همینطوری خون میاد رفتم جلو سعی میکردم که جیغ نزنم که اعضا به موقع بیان گفتم حالت خوبه اینا کین چرا گرفتنت

دوستان مرسی که تستمو خوندید ممنونم واقعا منتظر پارت سه باشید عشقولیاممممم ❤️🥰