
سلام😊😊😊 من اومدم با پارت دوم🤗😍 دیدین چه زود اومدم😌😁 برای جبران اومدم😄 اینم برای اینکه فصل دوم رو دیر گذاشتم😊😊😊 اگه کمه منو ببخشید گفتم زود بزارم به خاطر همین کم گذاشتم😔😕
بلاخره فن ساین تموم شد.از روی صندلی پاشدم وپوف بلندی کشیدم که توجهه همه بهم جلب شد.من:چیه خوب... خسته شدم😁جیمین:باهات موافقم....واقعا سخته اینقدر روی صندلی بشینی😟نامجون:حالاکه تموم شده بهتره بریم چمدونمونو جمع کنیم....فردا صبح پرواز داریم😊من:بازم با تاکسی😨جونگ کوک:فکرنکنم....حتما وَن درست شده😊جین:بچه ها بیان بریم🙂پشت سر جین از سالن خارج شدیم.هواروبه تاریکی میزد.باورم نمیشد اینقدر فن ساین طول کشیده😐جی هوپ:اونا...اون وَنمون نیست؟😀من:آره خودشه😃ون جلوی پامون متوقف شد وراننده سرشو از پنجره بیرون اورد وگفت:دیرکه نکردم؟شوگا:نه به موقع اومدین😊اولین نفر سوار ون شدم وروی صندلیه دونفره ی کنار پنجره جاگرفتم.منتظر شوگا بودم که کنارم بشینه که تهیونگ زودتر کنارم نشست.من:میگم...عااا...نمیری روی صندلیه پشتی بشینی؟😐
تهیونگ:براچی....جام که خوبه😶من:عاااا....😶ازپشت تهیونگ، شوگا رو دیدم که بهم لبخند زد وپشت سرم نشست.حرفمو قطع کردم وبیخیالش شدم.تهیونگ:نگفتی براچی؟من:هیچی ولش کن.سرمو به پنجره تکیه دادم وچشمامو بستم.خستگی داشت از تنم بیرون میرفت که تهیونگ سکوتو شکست وگفت:ن/ت.......نگاهش کردم وسرمو تکون دادم.تهیونگ:خودتی؟😐از حرفش چیزی نفهمیدم برای همین گفتم:پس کیه؟🤨تهیونگ:هیچی ولش کن....فقط...هیچی😶یکم بهش زل زدم وبعدش دوباره سرمو به پنجره تکیه دادم.با لرزش گوشیم توی جیبم.گوشیمو دراوردم وبه شماره ی رو گوشی نگاه کردم...ناشناس بود.دکمه ی اتصال رو زدم وگوشی رو دم گوشم گذاشتم.سنگینیه نگاه تهیونگ معذبم میکرد.وقتی دیدم ازاون طرف صدایی نمیادگفتم:بفرمایید.
فقط صدای نفسای منظمی رو از پشت تلفن میشنیدم.ته دلم یه دفعه خالی شد.اصلا حس خوبی راجب این تماسا نداشتم.من:باشمام چرا حرف نمیزنی؟با کشیده شدن گوشی از توی دستم باتعجب نگاه تهیونگ کردم.گوشیرو دم گوشش گذاشت وبااخمای توهم گفت:الوو.؟؟؟یکم صبرکردوبعدش گوشیرو قطع کرد.تهیونگ:مزاحم بود😠گوشیمو از تو دستش کشیدم وگفتم:خودم میدونم...خودم زبون دارم که جوابشو بدم.اصلا حرفام دست خودم نبود.نگاه متعجبشو بهم دوخت وآروم اسممو صدا زد.رومو ازش برگردوندم وتاوقتی به هتل رسیدیم به بیرون نگاه کردم. با بلند شدن تهیونگ از کنارم نیم نگاهی بهش انداختم وگفتم:رسیدیم؟سرشو تکون داد واز وَن پیاده شد.میدونستم ازم ناراحته ولی دیگه برام مهم نبود
بیخیال تهیونگ باشوگامشغول صبحت درمورد فن ساین شدیم.به لابی که رسیدیم گفتم:عاااا....میگم شوگا تو میخوای برو...منم یکم اینجا میشینم بعد میام😊شوگا:باشه مواظب خودت باش.شوگا که رفت به طرف پیشخدمت هتل رفتم وبه انگلیسی گفتم:ببخشید اینجا کیک شکلاتی دارید؟🙂خدمتکار سرشو تکون داد وبه صندلی اشاره کرد تا بشینم.روی صندلی نشستم وبه رفتن پیشخدمت نگاه کردم.باصدای تهیونگ نگاهمو گرفتمو بهش نگاه کردم.روبه روم نشست وگفت:چرا نرفتی استراحت کنی؟🤨من:دلم کیک شکلاتی کشیده😐تهیونگ:مطمئنی به خاطر....😐من:به خاطر چی؟
تهیونگ:به خاطر من نیست؟اخمامو توهم کشیدم وبهش توپیدم:براچی باید به خاطر تو باشه....اصلا...اصلا توکیی که به خاطر تو باشه😠تهیونگ دستشو به حالت تسلیم بالا اورد وتندی گفت:معذرت میخوام...منظوری نداشتم....فقط...|:من:فقط چی😑تهیونگ:هیچی...😕نیم نگاهی بهش کردم وبا اومدن پیشخدمت سرمو با کیک گرم کردم.سنگینیه نگاش معذبم میکرد.داشتم زیر نگاهش آب میشدم که با نفسی بلندی که کشید نگاهشو ازم گرفتو سرشو توی گوشیش کرد.تندی کیکمو خوردمو بدون توجهه تهیونگ به سمت پله ها پاتند کردم ولی وسط راه پام به پای یکی گیر کرد ونزدیک بود بیافتم که دستای اون دورشکمم حلقه شدواز افتادنم جلوگیری کرد.
سرمو چرخوندم وبه پسر جوانی که منو گرفته بود نگاه کردم.به خودم اومدم وروی پاهام وایستادم وبا سری افتاده آروم گفتم:عااا.....چیزه...ببخشید😔لبخند خوشگلی زد وگفت:من زیادی تو راه وایستاده بودم...من باید معذرت بخوام😊بااحساس اینکه یکی پشتم وایستاده نگاه پشت سرم کردم که با یه مرد بسیار اخمو روبه رو شدم
به نظرتون اون مرد اخمو کی بوده🤔🤔🤔 بای تا پارت بعد😘😘😘
😍نظر ولایک فراموش نشه😍
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی عالی 😍😍😍
اون مرده اخمو تهیونگ بود دیگه مگه نه 😆😆
شرط میبندم تهیونگ
من یک چییزی رو فهمیدم من پارت های بعد رو نخوندم ولی احساس میکنم عشق گمشده ی تهیونگ هون ن/ت هست.
میدونی که کدومو میگم؟ همونی که تهیونگ گفت من عاشقش شدم ولی اون منو دوست نداشت و جواب تلفنهامو نداد و ...
خبببب شک ندارم اون مرد خیلی اخمو تهیونگه😂
راستی بقول خودت آجی بشیممم؟😂😍💕
منم چنروز دیگ میرم تو 14😂😂
و راستییی بشدت منتظر پارتهای بعدی م:))))
💜💜💜💜
خیلی قشنگه😁💖💖💖
مرسی عزیزم😍😘❤
هی بد نیستم 🥺🥺❤❤
براچی آجی جون؟😐❤
عالیییییییی بود
مرسی عزیزم😍😍😍
سلام آجی خوبی حالت خوبه ؟
سلام مرسی آبجی جون توخوبی😍😍؟
وای آبجی عالی بودییییییی🍫💜💜
خیلی خوب می نویسی💖
فک کنم اون پسر اخمو ته ته بود اره؟
منتظر پارت بعد هستممممم💜🍫
ممنون کیوتم😍😍😘انرژی گرفتم🤗😘آره😁
سلام اجییییییی داستانت بی نهایتتتتتتتتت عالیهههه💙💜💜💜💜قسمت دوم داستانم اومده دست داشتی برو بخون💙💜💙😊
مرسی عزیزم😘😍😍حتما❤