سلامی دوباره
یه نور سفید اومد بیرون .مرینت:با تمام زوری که داشتادم داد زم مستررررباگ بیا کمکمو دیگه هیچی نفهمیدم.آملی:نیلا تو چیکار کردی.مرینت نزدیک بود حتی جونشو بخواطر زنده کردن تو از دست بده.نیلا:من من چیکار کردم.این چیه دستم.مایکل:منظورت چیه نیلا می دونه چیکار کردی؟
آدرین:یهو یه نوری به سمتم اومد و از توش صدایی اومد که گفته بود:مسترررباگ کممکم کن.باید سریع تبدیل می شدمو به سمت نور رفتم که به قلعه ای رسیدم.سریع رفتم داخل که یهو دوتا کوامی دیدم.یکی شون تک شاخ و اونکی گربه بود.یعنی کوامی لیدی نوار.از کوامی پرسیدم:اسم تو چیه.پلگ:من پلگ کوامی لیدی نوارم .اون به من گفت که به تو بگم.خلاصه کل قضیه رو براش تعریف کردم.مستر باگ:تیکی اسپانس اف.بانوی من بانوی من
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
چرا بعدی نمیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قشنگ بود
ممنون نظرت باعث خوشحالی شد