سلام جدیدا تصمیم گرفتم یه شخصیت تاثیر گذار دیگه ای رو هم بکشم ، 😆 البته شاید برنامه عوض شد ، خب دیگه بسه بریم سراغ ادامه داستان 👇👇👇👇👇👇👇👇
یه دفعه به ذهنم اومد که نکنه ایزی و شاهدخت ایزابل در اصل یه نفر هستن ، بعد با خودم گفتم : نه این امکان نداره ، ایزابل تنهایی نمی تونه دو قدم راه رو بیاد چه برسه به اینکه شمشیر دستش بگیره و توی شهر به صورت مخفی راه بیفته و بقیه رو نجات بده . بعد از چند دقیقه کلنجار رفتن با خودم به این نتیجه رسیدم که فعلا امکانش نیست یه نفر باشن اما باید بیشتر حواسم به هر دوتاشون باشه . بعد هم راهی اتاقم شدم ، ساعت نزدیکای شیش عصر بود ، قرار بود شام در سالن اصلی با حضور ملکه
، شاهدخت اما ، شاهدخت ایزابل ، لورد توماس ، بانو لورا ، امیلی و خودم راس ساعت هفت سرو بشه . بعد از اینکه وارد اتاقم شدم ، روی تختم دراز کشیدم و دستم رو گذاشتم روی پیشونی ام و به مراسم پس فردا فکر کردم ، بعد از نیم ساعت ، از جام بلند شدم و سریع آماده شدم ، از اعماق وجودم آرزو میکردم که ای کاش مجبور نبودم برم ؛ ولی اگه نرم باید خودم رو مرده فرض کنم چون اما خودش شخصا جلادم میشه . یه لباس رسمی زرشکی پوشیدم و راهی باغ نیمه شب شدم چون حداقل بیست دقیقه وقت مونده و من هم اصلا حوصله ندارم که اولین نفر برم اونجا و بشینم و بقیه رو نگاه کنم .
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
شت انقد فکر کرد که خورشید طلوع کرد😂
جرررر😂
وای ینی اون سایه ها کین احتمالا جاسوس باشن. البت امیدوارم چیز خواسی نباشه.
ینی ایزی همون ایزابله؟
فکر نکنم چون ایزابل مثل ایزی نرف نمیزنه خیلی بعیده که ایزابل همون ایزی باشه مگر این که یه بازیگر معروف باشه😐
شت چقد حرف زدم😐
خب من برم پارت بعدی و امیدوارم خیلی غیر منتظره نباشه😂
خب دیگه برم بای
مرسی که خوندی و نظر دادی 🙏🌸
نه خیر جاسوس نبودن 😅😅😅😅😅😅😅😅😅
وای من پارت جدید میخوام🥺🥺😢
انقد داستانت خوبه نمیتونم صبر کنم همش سر میزنم ببینم پارت جدید اومده یا نه😣
سلام ، نظر لطفته 🌸 راستش جدیدا یکم سرم شلوغ شده به خاطر همین یکم پارت ها دیر میان که از همین الان معذرت خواهی میکنم 🙏🙏🙏🙏🙏
سلام به نویسنده ی گلمون عالی مثل همیشه مشتاقانه منتظر قسمت بعدی ام🌹
سلام مرسی که خوندی و نظر دادی 🙏🌸🌼
معرکس
حرف نداره
تنها داستانی هس که واقعا میخوام بدون اخرش چی میشع:)
ممنون👏🏻👏🏻✨✨❤️
مرسی که خوندی و نظر دادی 🙏🌸 نظر لطفته 🌼 میگم داستانت رو ادامه نمیدی ؟؟؟؟؟ ( احساس میکنم من خیلی جو گیر شدم دارم تند تند پارت ثبت میکنم )
اممم
بنظرم نه اتفاقا همینجور باید بره جلو:)مح به خواطر درسام زیاد وقت و حوصله تایپ کردن ندارم😹💔
ولی پارت ششم رو گذاشتم تو بررسی دیگه منتشر میشع ب زودی😹🤟🏻
چه خوب 🌸
ولی خدایی خیلی داری مشکوک میزنیااا
ذهنم درگیر شد
منه بنده خدا 😇 ؟؟؟؟ (😈) تازه قراره پیچیده تر بشه داستان ، صبر کنید 😊
عالی عالی عالیییییییییییییی
❤❤❤❤❤❤
خیلی خوبه که هر روز یه پارت میاد😍
مرسی که خوندی و نظر دادی 🙏🌸
عالیییییییییی😍😍😍
مرسی که خوندی و نظر دادی 🙏🌸
عالییییییی🤩🤩❤❤❤❤❤
نه باز میخوای کیو بکشی؟🥺😟😆
مرسی که خوندی و نظر دادی 🙏🌸 پشیمون شدم با یه خراش ساده قضیه رو جمع میکنم 😅
عه خدا رو شکر😁😅
😅🌸
عالی بود
مرسی که خوندی و نظر دادی 🙏🌸