اوپنینگ جوجوتسو؟

فک نمیکنم این تیکه رو لازم باشه توضیح زیادی بدم.. همشون آماده شدن و دارن میرن سمت شیبویا تا کارشون رو شروع کنن.

این هم که شکل اصلی ماهیتو هستش..

و گوجویی که مهر و موم شده و هنوزم به قدرتمندی قبله.

اینجا هم ماهیتویی رو داریم که داره مثل همیشه، با لذت آدم میکشه.. باید اعتراف کنم اینجا بخش موردعلاقم از اوپنینگه.

و ده انگشتی که ایتادوری خورد..

اینجا مثل اینکه طبق گفته تودو، درهای کارماست که ایتادوری کنارشون ایستاده و کلافست، چون سوکونا که بدنش رو در کنترل داشت کلی آدم کشت.

و تودویی که تا لحظه آخر به تاکادا و ایتادوری وفادار موند.

و مکامارو آلتمت.. یادش بخیر، وقتی مکامارو آلتمت اومد تازه اوایل افسردگی جوجوتسو بود.

میوا رو مشاهده می‌کنید که باقی‌مونده مکامارو رو بغل کرده و داره براش گریه میکنه.. اون دوتا آخرش فهمیدن همو دوس دارن نه؟

انگشتای زیادی که ایتادوری رو تبدیل به سوکونا میکنن و اون جنگ با آتش که سرش شیبویا نابود شد.

نوبارا و صندلی‌های کنارش.. اون از وقتی به توکیو اومد، دوستای خوب پیدا کرد و دوست قدیمیش رو هم فراموش نکرد.. حقش نبود بمیره،اونم اینجوری، جلوی ایتادوری!

چشمای افسانه‌‌ای گوجو... که این‌دفعه، ما رو به یاد بچگیش میندازن.

اینجا هم شیبویاست.. مکانی که آکتومی از فصل اول تاحالا علاقه زیادی بهش نشون داده و توی هر قسمت، نابود شدنش بیشتر میشه!

و ایتادوری‌ای که ایتادوری قبلی نیست.. رنج دیده.. افسردس.. اما بازم ادامه میده.