حال نینیهام خوبه🫠؟
با پیدا کردن کتابی که درمورد مورچه ها بود با صدای عَجق وَجق که نشون میداد چقدر ذوق زده هست کتاب رو به هوسوک هیونگش نشون داد. _سوکیییی!سو... با احساس کردن چیزی که مثل دریل داشت پهلوش رو سوراخ میکرد حرفش رو قطع کرد و به عقب نگاه کرد و با کج کردن دهنش به معنی چته؟ به جیمین زل زد. _ته ته اینجا کتابخونه هست نباید سروصدا کنیم پس هیش شو. بی توجه به جیمین که داشت با انگشتش نشون میداد ساکت بشه، به سمت هوسوک برگشت تا ازش بخواد این کتاب رو بخرن. _سوکی جونمممممم!. هوسوک با شنیدن لوس بازیهای تهیونگ سرش رو کمی عقب برگردوند تا ببینه چی میخواد. _میشه اینو بخریمممم؟. به چشم های گشاد تهیونگ که با یک لایه اشک پر شده بود نگاه کرد و بدون توجه به چهره مظلوم تهیونگ نه قاطعانهای گفت. _تهیونگ اون همه کتاب تو خونه هست هروقت تمومشون کردی جدیدش رو میخرم. تهیونگ که نقشش شکست خورده بود با انداختن سرش ناراحتیش رو نشون داد ولی با جرقه ای که به سرش خورد، همونجا روی زمین دراز کشید و اولین صفحه کتاب رو باز کرد تا اونجا تصاویر مورچه ها رو نگاه کنه. خواست دومین صفحه رو باز کنه که چشمش به پسری که روی صندلی های راحتی نشسته بود و کنارش کلی کتاب های کلفت بود خورد. پسر با لبخند ملایمی انگشت اشارهاش روی صفحه میکشید و هربار که انگشتش به آخر صفحه میرسید،صفحه جدیدی باز میکرد؛ انگار داشت متن میخوند!
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
79 لایک
وای:)
وایب کیوتش>>>>>>✨️🫐
دینسهساسذینژهلسن💗🫰
باش ولی این خیلی کیوت بود>>>
شک ندارم اونی که داشت کلهی جیمین <تو اسلاید یک> رو ناز میکرد یونگیههه🌝✨
داداش چه تیزییییی🤣
من الان دیدم🥹
من پنج دقیقا داستانو میخونم ، پنجاه دقیقه عکسارو نگاه میکنم🤣
تازه اون کلاهی که رو سر هوسوکه هم همونیه که جیمین ازش گرفتتتت
پشمام
اون که صد درصد یونگیه ولی تو چجوری دقت کردی😭😂
حتما اون دختر دانش آموزی هم یونجی هست🤣🫴
خیلی گوگولی و باحال بوددد😭✨
عالییی
عههه داستان جدید😍✨
عالی بود :)
💗