یوهووو اینم پارت ۳
![عکس](/frontend/images/tests/items/1701578943853.jpg)
اسلیترین!
ایمی یکه ای میخورد
او اصیل زاده بود؟!این طور به نظر می امد
اسلیترینی ها او را تشویق میکنند و او به سمت میزشان میرود همانطور که از گوشه ی میز رد میشود و دنبال جایی خالی برای نشستن میگردد صدایی میگوید :اه همین مونده بود که یه ماگل بیاد اسلیترین چه ننگ بزرگی! سرش را بلند میکند و به پسر رنگ پریده ای با موهای بلوند نگاه میکند که دارد با دو پسر بزرگ اندام حرف میزند او نیز با تنفر به او نگاه میکند ایمی در یک لحظه بد ترین حس دنیا را میگیرد اونجا جای او نبود؟! او نباید به اینجا می امد ؟اشتباهی پیش امده بود؟
ناگهان صدایی میگوید :آه میخوای چیکار کنی؟پدرت رو از این موضوع با خبر کنی؟خب برو بکن!
دختری با موهای قرمز و چشمان ابی بود دست ایمی را میگیرد و او را کنار خود مینشاند و میگوید:ناراحت نباش کارش همینه جز شکستن دل دیگران کار دیگه ای بلد نیست! ایمی به پسر زل میزند که حالا دیگر سرگرم حرف زدن با دختری با موهای کوتاه است دختر مو قرمز میگوید:من مکسم اگر به کمک احتیاج داشتی میتونی روی من حساب کنی:))
ایمی بر خلاف دقایق پیش حالا حس خوشبخت ترین دختر دنیا را داشت! او در یک روز دوست پیدا کرده بود
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
ادامه نمیدی؟
چرا ولی خیلی درگیرم
هیییییی
درک میکنم
عالی.
میشه به اکانتم سر بزنید✔️
عالی💚💚
عررر لوپینننننن
عالی بودددددد
عالی بود❤