
بریم سراغ پارت دو
بریم سراغ یه معرفی کوچیک بعد هم پارت دوم سلام اسم من سایا ریدل هستش پدرم الکس ریدل و مادرم نورا جونز و عموی من تام ریدل ( ولدمورت) هستش مادرم خون آشام و پدرم از نسل سالازار اسلیترین هست که البته شامل منم میشه پاترونوس من روباه هستش و در کوییدیچ حرفه ای هستم این داستان مثل فیلم ۸ سری داره اما با تفاوت هایی در داستان
پارت 2): که یکدفعه دراکو او گوی رو پرت کرد دنبال گوی رفتم که نشکنه اما هری هم دنبال من آمد و زودتر از من گوی را گرفت. پایین رفتیم و همه داشتن برای هری دست میزدن گرچه کار باحالی هم نکرده بود ، در همین حین بود که پروفسور مکگوناگال پشت سر ما ظاهر به من و هری اشاره کرد که با او برویم...... به سمت کلاس سال بالایی ها رفت و یک نفر از گریفیندور و یکی از اسلیترین رو آورد ، آنها کاپیتان های تیم کوییدیچ بودن. نمیدونستم می خواهد چه کار کند که گفت: بچه ها شما زیر نظر آنها آموزش می بینید و وارد تیم کوییدیچ می شوید. باورم نمی شد که بلاخره داشتم وارد این مسابقه می شدم. کمی بعد.......
کلاس هایمان تمام شده بود داشتیم به سمت خوابگاه ها می رفتیم. وقتی که داشتم به طرف خوابگاه دختران میرفتم هری و هرمیون و رون رو دیدم که وارد بخش ممنوعه شدن برام مهم نبود و راهم رو ادامه دادم
چند ماه بعد) : ماه ها همینطور گذشت ، تقریباً آخر ترم اول بود باورم نمیشد انقدر زود گذشت با بچه ها راحت تر بودم و حداقل یکی از بچه ها میدونست که من نیمه خون آشامم و اون هم پانسی بود میدونم عجیبه اما از بقیه بیشتر بهش اعتماد داشتم. داشتم به سمت خوابگاه می رفتم و تابلو هارو که دقت کردم همه ترسیده بودن متوجه صدای موسیقی شدم از طبقه ممنوعه میومد به سمت آنجا رفتم ، همین خواستم در را باز کنم صدایی آمد و قایم شدم. سرم را که برگرداندم تا ببینم کی آمد.......
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)