
سلام اینم از قسمت دوم امیدوارم خوشتون بیاد
از زبان مرینت👈 دیدم که کاهن معبد شمشیر خودشو در آورد به زیر پاش زد و ناگهان تا پدید شد همه چی خیلی سریع اتفاق افتاد وقت نکردم که تبدیل بشم حالا باید چکار کنم
با خودم گفتم که برم معبدی که به تازگی بازسازی شده که یه دفعه دیدم اخبار گفته که یک نفر شرور شده با سرعت رفتم و گفتم خال ها روشن و تبدیل شدن رفتم دیدم که گربه سیاه شرور رو زیر نظر داره
از زبان کت نوار 👈 شرور رو زیر نظر داشتم که دیدم لیدی باگ اومد بهش گفتم سلام بانوی من بازم نوبت هنر نمایی ما شده لیدی باگ گفته درسته آماده ایی کت نوار گفتم من همیشه آماده ام بانوی من رفتیم و شروع کردیم مبارزه کردند با شرور
از زبان لیدی باگ👈 گفتم آماده ایی کت نوار گفت من همیشه آماده ام بانوی من و رفتیم که با شرور مبارزه کنیم شرور داخل دستش یک شمشیر داشت زره ایی شبیه سامورایی هم داشت ما همینجور داشتیم مبارزه میکردیم که من فهمیدم که آکوما داخل شمشیرش هست از گردونه خوش شانسی استفاده کردم و یک سپهر بهم داد گفتم یه سپهر حالا باهاش چکار کنم کت نوار گفت تا تو متوجه بشی که باهاش چکار کنی من حواسش رو پرت میکنم
از زبان کت نوار👈 رفتم که حواس شرور رو پرت کنم شمشیرزن خیلی خوبی بود یه دفعه لیدی باگ صدام زد
از زبان لیدی باگ👈 کت نوار رو صدا زدم گفتم که اونو ببره کنار ساختمون در حال ساخت به سختی اونو برد اونجا منم با سپری که داشتم به سمت پایه های نگه دارنده اش پرتاب کردم به اونا برخورد کرد و ساختمون خراب شد شرور میخواست فرار کنه که یکی از خرابه های ساختمون روی پاش افتاد من شمیشر رو برداشتم من به سمت کت نوار پرتاب کردم و گفتم کت نوار نابودش کن اونم با پنجه برنده نابودش کرد منم آکوما رو گرفتم و سپر رو به بالا انداختم گفتم میراکلس لیدی باگ همه چی به حالت اول برگردانده شد دیدم که اون شرور کاگامی بوده ازش پرسیدم که چرا شرور شده اونم گفت:
ببخشید جای حساس داستان رو تموم کردم در قسمت بعد خواهید دید:آدرین دیگه نمیخواد با من باشه_وارد معبد شدم_یک دانش آموز جدید داریم اگه دوست داشتید نظر خودتون رو بگید خداحافظ✋
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
دوستان چون تعداد مراجعین به داستان کم بود دیگه داستان نمیزارم
نهههههههه🤧
ببخشید دوستان قسمت دوم زود تر از قسمت اول قبول شد