ناظر عزیز و محترم لطفا لطفا منتشر کن رد یا شخصی نشه فقط یه داستانه امیدوارم همیشه لبخند بزنی مهربونم ممنون >>
چی؟ نگران تو؟ فکرشم محاله! دراکو : لبخندی زدم...ممنون آرتمیس : چرا؟ دراکو : بابت کمکت! آرتمیس : بهش فکر نکن از رو زمین بلند شدم دراکو : کجا؟ آرتمیس : دنبال اون گیاه لعن..تی نفهمیدم حالت چرا بد شد؟ فقط گفتی گیاه سمی دراکو : یه گیاه سمی که بهش نزدیک شدم آرتمیس : یکم عقلتو به کار بنداز دراکو : خب قشنگ بود آرتمیس : هرچیزی که قشنگه نباید بهش نزدیک بشی دراکو : با جر و بحث با تو به جایی نمیرسم آرتمیس : من میرم بهتره چوب دستیتو پیشت نگهداری! ازش دور شدم و با قدم های آروم قدم میزدم بین این جنگل عجیب غریب نگاهم به کنار درخت افتاد یه گیاه با برگ و باریک گل بنفش لبخندی روی صورتم نقش بست خودشه... خودشه! کمی از اسطوخودوس از زمین جمع کردم و توی دستم گرفتم از روی زمین بلند شدم و حرکت کردم سمت چادر دراکو : چی شد؟ آرتمیس : گیاه و جلوی صورتش گرفتم پیداش کردم دراکو : این..عالیه! آرتمیس : آره حالت بهتره؟ دراکو : خوبم...آرتمیس : پس بهتره الان برگردیم دراکو : الان؟ مطمئنی؟ آرتمیس : بلند شو...وارد چادر شدم و
کوله پشتیمو روی شونم انداختم و چوب دستیمو توی دستم گرفتم و بیرون رفتم دراکو : وایستا منم کوله مو بیارم وارد چادر شدم و کوله پشتیمو روی شونم انداختم و چوب دستیمو توی جیبم گذاشتم و کنار آرتمیس وایستادم بریم؟ آرتمیس : معلومه چوب دستیمو روبه روی چادر گرفتم و وردی زیر لب گفتم و چادر ناپدید شد جلوتر از دراکو قدم برداشتم و به اطراف نگاه می انداختم دراکو : به آرتمیس نگاهی انداختم و بهش نزدیک شدم و دستمو بردم سمت دستش و دستشو گرفتم آرتمیس : متعحب نگاهی بهش انداختم و سری تکون دادم دراکو : میشه انقد ازم فرار نکنی؟ آرتمیس : من ازت فرار نکردم فقط...نمیتونم خیلی کنارت باشم اوکی؟ دراکو : پوزخندی زدم و دستشو ول کردم اوکی! آرتمیس : کم کم هاگوارتز از بین درخت های بلند نمایان میشد رسیدیم! دراکو : آره بهتره بریم دفتر اسنیپ آرتمیس : واسه اولین بار باهات موافقم سکوت سر تا سر راهرو های هاگوارتز رو در بر گرفته و فقط منو دراکو بین راهرو ها پرسه می زدیم جلوی دفتر ایستادم و دستمو روی در کوبیدم اسنیپ با صدای سرد همیشگی اجازه ورود داد نگاهی به دراکو انداختم و در رو باز کردم دراکو : سلام پروفسور آرتمیس : سلام اسنیپ : گیاه رو پیدا کردین؟ آرتمیس : بله کوله پشتیمو از روی شونم برداشتم و بازش کردم و گیاه بنفش رنگ رو بیرون اوردم و جلوش گرفتم اسنیپ : خوبه...می تونید برید پروفسور مک گونگال با تمامی دانش آموزان مدرسه کار داره!
آرتمیس : همراه دراکو از دفتر اسنیپ خارج شدم دراکو : کجا میری؟ آرتمیس : میرم ردامو بپوشم از کنارش رد شدم و از پله ها گذشتم و وارد اتاق شدم بلوز و دامنم رو با ردای سیاه و قرمزم پوشیدم شونه ای به موهام کشیدم و از اتاق خارج شدم و رفتم سمت سالن اجتماعات بچه ها همه نشسته بودن زیر لب سلامی به مک گونگال کردم و رفتم سمت هری و کنارش نشستم مک گونگال : دیر اومدید دوشیزه آبرامز آرتمیس : منو دراکو تازه برای انجام تکلیف پروفسور اسنیپ از جنگل برگشتیم هری : چقدر طول کشید آرتمیس : شاید..مک گونگال : داشتم می گفتم، این جشن به این شکله که هر کدوم از شما ها یک نفر رو به عنوان یار انتخاب و همراه خودش به جشن یول بال میاره! این جشن هر چند سال یک بار در هاگوارتز اتفاق می افته که جشن امسال فردا شب هست مراقب رفتار خودتون باشید آرتمیس : مک گونگال رفت و بچه ها موندن و هزار فکر! رو کردم سمت هری با پانسی چطور گذشت؟ هری : آرتمیس! یادم ننداز هیچ کاری نکرد جز غر زدن و دستور دادن آرتمیس : تک خنده ای کردم ولی رون از همه دلخور تر و کلافه تر بود هری از روی صندلی بلند شد و رفت سمت اتاقش نگاهم به دراکو افتاد که روبه روم نشسته بود و بهم خیره شده بود از رو صندلی بلند شدم و رفتم سمت کتابخونه
بوی کتاب همیشه آرومم میکرد حالا باید منتظر باشم ببینم قراره چی بشه قراره با کی برم؟ دست یه نفر روی چشمام قرار گرفت صدای نفس هاش توی گوشم می پبچید حدس میزدم کی باشه لبخندی زدم...دراکو؟! دستشو برداشت سریع برگشتم دراکو : باهوش شدیا آرتمیس : آره...روی صندلی نشستم دراکو اومد و روبه روم نشست تو چشماش خیره شدم کاری باهام داری؟ دراکو : باهام به یول بال بیا!!
{این داستان با همکاری watcher و من نوشته شده } ناظر عزیز و محترم لطفا لطفا منتشر کن رد یا شخصی نشه پلیزز تنک فقط یه داستانه اگه تستام رد شه اکانتم میپره و اگه شخصی شه کسی نمیتونه داستان رو بخونه منتشر کن امیدوارم همیشه لبخند بزنی و به همه آرزوهات برسی مهربونم تنک >> لایک و کامنت؟:)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بروبچ نظرسنجی آخرم بیوگرافی کامل ترمه:)
عید غدیر مبارک رفقا:)
عالی خیلی قشنگه❤
مرسییی🩷🎀
خیلییی قشنگهههه
محشره
مث تو
خیلی عالیه....
عید تو هم مبارک...
البته با تاخیر..
ممنونن زیبا:)
تنکک یو بیب
عاالیههه محشرهه💙🕯
مث خودتتت ممنون لاوم
عالییی
ممنونن گرل
عید توعم مبارک لاوم
خیلی عالی بود
محشر
ممنون مادمازل:)
تنکک یوو بیب
🖤💙