
ناظر عزیز لطفا منتشر کن و شخصی نکن بعد از انتشار تو کامنتا بگو تا فالوت کنم و همه تستات رو لایک کنم و بهت ۱۰۰۰ امتیاز بدم*بابت تشکر*
دکتر:اقای جئون،ما برای اینکه خانوم کیم به خاطر یه سرماخوردگی ساده اینطور غش کردن و اینقدر هم طول کشید که به هوش بیان نگرانشون شدیم.پس ازشون ازمایش خون گرفتیم و فهمیدیم که سرطان خون دارن و باید شیمی درمانی بشن. چیزی که دکتر*تو پارت قبل اشتباهی نوشتم پرستار*به کوک گفت اونو مث چی شکه کرد.کوک تو شک بود و گوشش صوت میکشید.سرش گیج میرفت.هیچی از صداهای اطراف رو نمیشنید. دکتر:اقای جئون؟حالتون خوبه؟صدام رو میشنوین؟اقای جئون؟ کوک حالش داشت بدتر میشد. کوک ویو:دستم رو بردم سمت موهام و موهام رو به عقب کشیدم داشتم دیوونه میشدم.یعنی چی؟چه سرطانی؟موهام رو چنگ زدم.اعصابم خیلی خورد شد.سر دکتر داد زدم:خفه شووووو.همین الان میری نجاتش میدی وگرنه همین بیمارستانو رو سرتون خراب میکنم. سانمی ویو:صدای داد کوک رو شنیدم و ترسیدم که نکنه چیزی شده.میخواستم بلند شم برم ببینم چی شده که سرم گیج رفت و چشمام سیاهی رفت پس بیخیال بلند شدن شدم و دوباره دراز کشیدم. دکتر:اقای جئون لطفا اروم باشین.با شیمی درمانی حل میشه.و خبر خوب هم دارم.سرطان خانم کیم زیاد قوی نیست و خیلی ضعیفه.احتمال زنده موندن و خوب شدنشون هم بالای ۵۰ درصده.و در عرض ۳ یا ۴ حفته خوب میشن.و همش هم به خاطر اینه که شما زود اوردینش بیمارستان.فقط باید تو این مدت خیلی پیشش باشین و نذارین احساس تنهایی کنه.باید تو این مدت هواشو داشته باشین و همیشه خوشحال نگهش دارین. کوک که چشمام پر از اشک بود با خودش گفت:یعنی فرشته کوچولوم سرطان داره؟ولی زود خوب میشه.ولی باید اون موهای خوشگل خرماییش رو کچل کنه.دلم نمیخواد موهاش رو از دست بده.نباید بزارم فرشتم ناراحت بشه.چجوری بهش بگم که امیدشو از دست نده؟چجوری اروم اروم بهش بگم؟... کوک با صدای دکتر از افکارش اومد بیرون. دکتر:اقای جئون؟ کوک:بله؟ دکتر:باید بهش بگین ولی جوری که بهش اسیبی نزنه.اگه نیتونین ببرینش پیش یه روانشناس که تا چند روز دیگه بهش بگه و اسیبی هم نبینه.و همچنین وقتی موهاش رو از دست داد براش یه کلاه گیس همرنگ موهای الانش براش بگیرین.و باید همیشه پیشش باشین کوک:باشه ولی من نمیتونم همیشه پیشش باشم باید برم سر کار دکتر:خب دوستی داره که بره پیشش؟ کوک:اره یکی داره ولی نمیدونم اون میتونه یا نه دکتر:اگه نتونست میتون براش پرستار بگیرین درسته؟ کوک:اره اره میتونم.حالا میتونم برم پیشش؟ دکتر:اره فقط قبلش اشکاتون رو پاک کنین تا نفهمه کوک:باشه دکتر:و واسه کارای شیمی درمانیش تو اولین فرصت بیاین تا راجب شرایطش بهتون بگم. کوک:باشه ممنون. کوک ویو:کوک رفت سمت دستشوی و خودش و جم و جور کرد.خیلی داشت سعی میکرد که جلوی اشکاشو بگیره و با لبخند رفت پیش سانمی.وقتی رفت تو اتاق سانمی دوباره خواب بود و یه یاد داشت گذاشته بود:ببخشید چون دیر اومدی خوابیدم:) کوک دوباره بغضش ترکید و دوباره گریش گرفت.از اتاق خارج شد و به جیمین زنگ زد*جیمین دوست کوکه* *جیمین×کوک+* *ادامه اسلاید بعد*
×سلام +سلام ×چرا صدات یه جوریه؟گریه کردی؟ +اره. ×چرا چی شده؟ +یاد ته بهت گفتم یه دختره ای رو دوست دارم و دزدیمش چون خواهرش میخواست بکشتش؟همون سانمی. ×اها اره خب چی شده؟ +دیروز باهم رفته بودیم بیرون و هوا سرد بود و سانمی سرما خورده بود.و امروز که بیدار شد دوباره خوابید کلا انگار غش کرده باشه بیدار نشد.اوردیمش بیمارستان و انگار سرطان خون داره و هیچی نمیدونسته.به شیمی درمانی نیاز داره. ×وااای یعنی چی؟؟؟چه کمکی از دست برمیاد؟ +یه روانشناس فوق العاده و یه دکتر خیلی خوب واسش پیدا کن.و راجب سانمی برو تحقیق کن ببین دوست صمیمی قابل اعتمادی داره یا نه.و بهش کل قضیه سانمی رو توضیح بده و بیارش پیشش باشه ازش مراقبت کنه.یه چندتا پرستار خیلی خوب هم پیدا کن که وقتی روانشناس بهش گفت سرطان داره بعدا خودش انتخواب کنه برستارا رو و تا اون موقع وقت هس واسه پرستار.وقت دوستش و دکتر و روانشناس خیلی مهمه.اها راستی سانمی رو که دیدی؟*اونی که تو پارت یک سانمی رو دزدین خود جیمین بود*هم رنگ موهاش و هم اندازه موهاش یه کلاه گیس که از جنس مو باشه بگیر و تتو موقت ابرو و مژه کار هم براش پیدا کن. ×باشه.حتما انجامش میدم. +مرسی واقعا نمیدونم جز تو به کی میتونستم اینارو بگم.ممنون ×نه بابا.اتفاقا خوشحال شدم که بهم گفتی.چون باید یه جوری جبران میکردم اون کاری که در حقم کردی رو +باشه حالا مزه نریز من برم پیش سانمی ×باشه خدافظ +خدافظ تلفن رو قطع کردم و رفتم پیش همون دکتره و بهش گفتم کسی هس که همین یه شبو پیشش باشه؟*کوک چون رئیس مافیاس باید تو خونش باشه وگرنه پلیسا...* و دکتر هم تایید کرد و واسه یه شب براش پرستار گرفتم
اون شب اصلا نتونستم بخوابم. *فردا* جیمین بهم زنگ زد ×سلام ببین پیدا کردم. +ها؟چیو پیدا کردی؟ ×دوستشو-دکتر عالی-روانشناس عالی-پنج تا پرستار عالی که دکتر هم هستن ولی نه تخصصی دکتر عادی که اگه سانمی چیزیش شد کمکش کنن +خیلیم عالی.امروز میام خونتون که همه اینارو ببینم. ×اوکی پس منتظرم +باشه فقط قبلش یه سری به سانمی بزنم میام ×اوکی.
ببخشید دیر گذاشتم این مدت یه مشکلایی برام پیش اومده بود از این به بعد زود تر میذارم.ناظر گرامی توروخدا منتشر کن
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سو گودددد
ممنون:)♡
"داستانت خیلی خوبه"
منتظر ادامشم3>
ممنون😊
امشب یا فردا مینویسم
خیلی هم عالی:)
من از وسطای داستانت میخونم . عالیییی بودددددد 🙂
ممنون:)♡