pt1 part avaleeeeeeeeee
با صدای الارم موبایلم پاشدم.متیو هنوز خواب بود.اروم و بی سر و صدا پاشدم و رفتم سمت حموم ی دوش ۵ دیقه ای گرفتم و اومدم بیرون هنوز خواب بود،کاریش نداشتم،قشنگ کارامو کردم،لباسامو پوشیدم،ساکمو جمع کردم و بردم پایین.دابی،جن خونگیمون که خیلی دوسشدارم فعلا مرخصی،گفت هر وقت بخوای میام.خودم صبونه رو حاضر کردم.اروم رفتم طبقه ی بالا پتورو از روش کشیدم اینور نشستم گوشه تخت،موهای فرفریشو از صورتش زدم کنار:بیبی؟پا نمیشی باید بریما!
اروم چرخید اینور،چشماشو نصفه باز کردو گف:ساعت چنده؟
ساعتو نگاه کردم دیدم ساعت ۱۰.
+ساعت دهه!
-ولم کن بابا،ساعت ده صب کی پا میشه؟
+پاشو ببینم من خودم ساعت ۸ پاشدم همه کارامو کردم!
رفتم بیخ گوشش و گفتم:تازه بلات صبونه دلست چلدم🫠
-پاشدم!
لبخندی زدمو اومدم بیرون از اتاق قهوه هارو ریختمو
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
سلاممم اوتاکو های گرامی...
آیا دنبال یک داستان از توکیو رونجز هستید؟؟
داستانیییی کههه شخصیت های پسر اصلی ایزانا مایکی و شینچیرو عه؟؟
و شخصیت اصلی های دختر دو نویسنده و خود شخصیت اصلیههههه؟؟
خوببب به پیج من سر بزنیدددد
خوشحال میشمممممممم🥹🥹🥹❤️
برید اونجا توضیحات رو دادم اسم داستان جمله اشتباهه
پین؟
عالی
توروخدا پارت