هاااای گایز... پارت دوم تقدیم نگاهاتون... اگه دوست داشتید فالو ولایک کنید و کامنت بزارید.... ☺️☺️
رفتم و روی صخره وایسادم و به اقیانوس نگاه کردم..
یهو فکری به سرم زد...🌙🌙🌙صبر کن ببینم...
شاید...شاید اگه منم مثل رویام برم توی آب بتونم حافظه ام رو بدست بیارم و از شر این کابوس لعنتی راحت بشم...
با این فکر سریع از صخره اومدم پایین و دویدم لب آب...نفس عمیقی کشیدمو پام رو گذاشتم توی آب...
قلبم از هیجان تند تند میزد و عرق سردی توی کمرم نشست...
رفتم جلو...جلو و جلوتر...تا جایی که آب زیر سینم و بالای کمرم بود....
همونجا وایسادم چون احساس کردم زمین زیر پام...
یهو زمین زیر پام خالی شد و رفتم زیر آب...
نههههه...
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
همینجوری ادامه بده👌💪
بیشتر بنویس کم بود
عالی عالی 😍 حتما ادامه بده اینو از داستان قبلیت هم بیشتر دوست دارم شاید چون ژانر تخیلی رو خیلی دوست دارم 😆 ولی در کل نویسندگیت خیلیی خوبه😍💜
قشنگ بود♡ ادامش بده🙂