
گوشه ای از شاهکاری با عنوان چنین گفت زرتشت

به گفتمان امروز خوش اومدید.موضوع امروز ما در رابطه با ابر انسان فردریش ویلهلم نیچه،یکی از تاثیر گذار ترین فلاسفه که در قرن نوزدهم میزیست میباشد.او همچنین یکی از بنیان گذاران مکتب اگزیستانسیالیسم به شمار میرود.[همچنین سیبیل های زیبایی دارد:)]به راستی که فلسفه ی ابر انسان نیچه،حداقل در زندگی من تاثیر زیادی داشته و بسیار مفید بوده است.حال اصلا ابر انسان یعنی چه؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید به دید نیچه نسبت به جامعه بپردازیم.در واقع اکثر افراد جامعه اصلا نمیدانند چه میکنند.افراد به دنیا میایند،بر اساس یکسری سنت ها و عقاید کهنه و در بیشتر مواقع احمقانه تعلیم میبیند و آنها هم یادمیگیرند مانند این عقاید رفتار کنند.هنگام ورود به جامعه،به یک شغل که نه به آن علاقه دارند و نه آن شغل نیاز های مالیشان را برطرف میکند،میپردازند و از اینکه تنها نقششان در زندگی،چرخ دنده ی نظام سرمایه داری بودن باشد،لذت میبرند.آنها این طلسم را نمیشکنند چون اولا دلیلی برای آن نمی یابند و ثانیا،میترسند بین مردم انگشت نما و رسوا شوند.نیچه این دسته از افراد که اکثریت را تشکیل میدهند را{انسان ضعیف}مینامد
ولی خب ابر انسان چیست؟ابر انسان انسانی است که از این چرخه بیرون بیاید و به شخصی تبدیل شود که دیگر به هیچ سرمایه داری سواری نمیدهد.چگونه؟خب نیچه تبدیل شدن به ابر انسان را به سه مرحله تقسیم میکند.در مرحله ی اول،شخصیت انسان به شخصیت {شتر}شبیه است.او در این مرحله همان طور که در اسلاید قبل توضیح داده شد زندگی میکند.او مانند شتر،هر باری را که بالا سری هایش روی دوش او بگذارند را حمل میکند و تنها به آب و غذایی که او را زنده نگه دارد راضی است.
انسان نیز مانند شتر،بار عقاید و سنت ها و اعتقادات احمقانه را حمل میکند.او به شیوه ای که دیگران تحمیل میکنند زندگی میکند.انگار همه باید به دنیا بیایند،مدرسه و دانشگاه بروند و یک شغل خاص داشته باشند و ازدواج کنند و بچه دار شوند و یک خدا را بپرستند!البته هیچکدام اینها بد نیست به شرطی که شخص خود با تفکر خود به این نتیجه برسد که باید اینگونه زندگی کند،نه با تحمیل دیگران!
اما در مرحله ی دوم،اوضاع تغییر میکند.در این مرحله شخصیت انسان به شخصیت{شیر}شبیه است.انسان در این مرحله از خود این سوال را میکند که چرا من باید به خاطر دیگران زندگی کنم؟و مانند شیر،با اژدهای سنت ها و عقاید و تحمیلات وارد جنگ میشود،و آن را نابود میکند.در این مرحله،اصلا برای شخص مهم نیست که مردم درباره ی او چه نظری دارند.او از رسوا شدن،انگشت نما شدن و چنین چیز های احمقانه ای نمیترسد.
انسان در پایان این مرحله، وارد مرحله ی مهمی از زندگی به نام{پوچی} یا {نهیلیسم)میشود.{بحث نهیلیسم بحث طولانی ای هست و اینجا نمیتونم توضیح بدم.فقط در این حد بدانید که شخص فکر میکند زندگی بی معناست}بله،از نظر نیچه رسیدن به پوچی هم بخشی از رشد است ولی پایان آن نیست.در این مرحله شخص اعتقادات گذشته را دور ریخته است.او دیگر خدایی که به او تحمیل شده بود را نمیپرستد.در واقع شخص زندگی خود را در این بخش کاملا تهی از معنا میبیند.اما اینجاست که{اگزیستانسیالیسم}خود را نشان می دهد.
شخصیت انسان در مرحله ی سوم به شخصیت{کودک}شبیه است.بله،کودک!او در این مرحله از نو متولد شده است و در مقابل او تابلوی سفیدی وجود دارد.تابلوی سفیدی که در مرحله ی اول پر از خط و خش و مسیر های تحمیل شده بود.در واقع این تابلو مسیر زندگی فرد است.او در این مرحله اهداف زندگی خودش را {خودش}تعیین می کند.تاکید می کنم،خودش، نه دیگران.و با تمام وجود برای رسیدن به اهدافش میجنگد.شاید دیده باشید بعضی افراد را که میگویند ما هیچ هدف یا علاقه ای در زندگی نداریم.این افراد در واقع هنوز جلوی تابلوی سفید نهیلیسم قرار نگرفته اند.اگر قرار بگیرند،رجوع کوچکی به ناخود آگاه کافیست برای رسم مسیر زندگی:)
توجه داشته باشید که این مرحله پایان مسیر یک ابر انسان نیست.بلکه ابتدای آن است.او باید قله های اهدافش را یکی پس از دیگری در نوردد تا بتواند خوشبختی را در بند بند وجودش حس کند.ولی خب،کسی که تا اینجا پیش آمده یک انسان عادی نیست و لایق است که او را ابر انسان بدانیم.هر چند که طبق گفته های نیچه و همان طور که اشاره شد،نظر ما برایش اهمیتی ندارد:)
شاید بگویید که هر کسی در هر شرایطی میتواند خوشبختی را حس کند.درست است ولی شما خوشبختی کسی که قله های اهدافش را فتح کرده است و اکنون،بر فراز قله دارد از منظره لذت میبرد را،با خوشبختی کسی که تنها هدف هر روزش برگشتن از سرکار و ولو شدن روی کاناپه جلوی تلویزیون است،یکی میدانید؟مشخصا جنس این دو یکی نیست!شاید در مورد دوم،حتی آن خوشبختی هم یکی از خروار ها عقایدی است که به او تحمیل شده است.شاید حتی آن خوشبختی هم یکی از از آن بار هایی است که روزانه شتر های زیادی حمل میکنند!
ممنون از وقتی که صرف خوندن این تست کردید.مشتاقم نظراتتون رو بخونم.نظر شما در اینباره چیه؟و ناظر جان میدونی که اینهمه تایپ کردن چقدر درد داره:)و در نهایت،تا گفتمانی دیگه،خرد یار و نگهدارتون.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تستچی ابر انسان نیچه را لایک کرد.
تشکر:)
تستچی شما را دنبال کرد.
تشکر:)
فکر کنم بین شیر و پوچی یه جایی گیر کردم
شیر؟
بیشتر تو حالت پوچی ام چون شیر رو وقتی کوچیک تر بودم رسیدم بهش حدود 5 سالگی شایدم 6 بود نمیدونم قبل از فوت بابابزرگ بابام بود یا بعدش اخه وقتی بچه بودم بابابزرگم بهم همیشه می گفت می خواد دکتر بشم و یادمه یه روز که داشتم بهش فکر می کردم متوجه شدم که خب اگه بخوام دکتر بشم قراره خون ببینم و با دست برم تو دل و روده ملت و من اینکار رو دوست ندارم و از اونجا وارد مرحله ی شیر شدم
بخاطر همین فکر کنم اخر های شیرم شایدم تو پوچی
نمیدونم
کلا هیچی نمیدونم تو یه برهه زمانی هستم که بین همه چیز سست و دودلم
موفق باشید
یه داستان غم انگیز پشته نیچه هست
یکی از افرادی هست که بنظرم همه باید بشناسنش❤️🦕
کاملا موافقم
اگه بگم من یک مدت فکر میکردم چرا ما آدم ها به دنیا میایم و طبق این حرفا مدرسه میریم دانشگاه میریم و فلان فلان ها فکر میکردم و با خودم میگفتم بد نیست ولی تکراری شده؟!
یک مدت هم مثل افسرده ها افتاده بودم و میگفتم زندگی پوچه؟!
منتها این همه راه رفتم، باز برگشتم سر خان اول!!
یک جنابی به اسم اندور تیت که اسم دقیقش رو نمیدونم میگفت که زندگی ما مثل سیستم پیش فرضه (اسم اصلیش رو یادم نمیاد! پس دقیقا چی یادم میاد؟!)
به هر حال تست هات به معنای واقعی خفن!🔥🔥👍👍
ممنون
خیلی مطلب خوب و اموزنده ای بود واقعا مرسی بابت این تست جالبت
خیلی ممنون بابت وقتی که گذاشتی.
عالیییییی بود
من کلاس ۷ ام هستم ، و عاشق فلسفه ام
خوشحالم که خوشت اومده.این خیلی خوبه سعی کن هی بیشتر و بیشتر از فلسفه یاد بگیری چون خیلی کمک کنندس:)
خیلی زیبا بود میشهکتابشومعرفی کنی؟
چنین گفت زرتشت
حکمت شادان
دجال
اگر به فلسفه علاقه داری پیشنهاد میکنم کتاب های سورن و کامو رو هم بخونی
خیلی ممنون بابت وقتی که گذاشتی.در ادامه ی کتابایی که ایشون معرفی کرد میتونی کتاب اراده ی معطوف به قدرت رو هم بخونی
نه متوجه منظورم نشدی نگفتمکتابای نیچرومعرفی کن منظورماین بود منبعی که اینارو ازش نوشتی معرفی کن ...
وگرنه من خیلی وقته کتابای نیچروخوندم
منبع چیزی که نوشتم کتاب چنین گفت زرتشت بود
خیلیم عالی ممنون:) :)