
سلام عزیزانم ❤🍃 من همون لیدی باگم که داستان میراکولوس رو نوشتم. چون رمز لیدی باگ یادم رفت مجبور شدم یکی دیگه بسازم. داستان میراکولوس رو کامل در پروفایل لیدی باگ هست ولی هیچ تست دیگه ای با لیدی باگ نمی سازم البته تا وقتی که رمزش یادم بیاد. همان طور که از اسم داستانم مشخص هست بیشتر درباره ی شیپ مریکت هست. این داستان مثل یک فیلم هست یعنی فقط یک پارت داره.☘ امیدوارم لذت ببرید . حتما نظر بدید و لایک کنید. اگه دختر بودید اگه خواستید با هم دیگه آجی بشیم. خب دیگه بریم💜💫🖇

۱ آرور ( آب و هوای طوفانی) دوباره شرور شده بود. مرینت و آدرین تغییر شکل دادند. لیدی باگ از لاکی چارم استفاده کرد و گردونه خوش شانسی بهش گفت که باید از یک معجزه گر دیگه استفاده کنه. لیدی باگ به حالت عادی برگشت . به خونه رفت و معجزه گر های روباه و لاک پشت رو به آلیا و نینو داد. لیدی باگ و کت نوار با کمک ریناروژ و کاراپیس شرور رو شکست دادند. 🐞🌹🦊 لیدی باگ معجزه گر ها رو از الیا و نینو گرفت.کت نوار جلوی لیدی باگ زانو زد و گفت بفرمایید و بهش یک گل رز صورتی داد. لیدی باگ قبول نکرد و گفت : کت نوار دیگه بس کن ، خودت میدونی که من یک نفر دیگه رو دوست دارم. کت نوار : اره میدونم ولی فقط برای یک ساعت هم که شده فکر کن که اون اینجا نیستش. لیدی باگ : واقعا نمیشه. من دیگه باید برم. کت نوار : اما لیدی باگ ، باشه منم باید برم. خداحافظ لیدی من 🥰 💖🥰 چند سال بعد از عشق کت نوار به لیدی باگ : ❣ نکته : آدرین بعد از چند سال از مرینت خوشش میاد چون برای همه ی تولد هاش کادو میگیره و ....... . آدرین : پلگ چرا لیدی باگ من رو دوست نداره؟ شاید دیگه وقت این که فراموشش کنم. اونم من رو فراموش کرده. میدونی چیه پلگ ؟ من راستش جدیدا از یکی خوشم اومده😂🥰 پلگ : آره دیگه فراموشش کن . از کی؟😵 آدرین : مرینت پلگ : چی ؟؟!؟ آدرین : مگه چیه؟ امروز میخوام برم پیشش و احساسم رو بهش بگم. اینم بگم که اول لیدی باگ رو دوست داشتم.😁🐞 پلگ : حالا بگو ببینم در حالت کت نوار یا آدرین میخوای بهش بگی؟ آدرین : به نظر تو در چه حالتی بهش بگم؟ پلگ : نمیدونم ، ولی فکر میکنم کت نوار بهتر باشه آدرین : آره ، شب میرم ، نیاز نیست هویتم رو بهش بگم؟ پلگ : نه ، اگه میخوای هویتتم بهش بگی خب بهتره در حالت آدرین بری😳😬 آدرین : راست میگی ها😂

ساعت ۶ بعد از ظهر همون روز : 🐞🐾 پدر میلن دوباره شرور شده بود چون در نمایشش خوب بازی نکرده بود . مرینت و آدرین تغییر شکل دادند.لیدی باگ از لاکی چارم استفاده کرد ولی نمی دانست که باید باهاش چی کار کنه. یکم فکر کرد و فهمید . لیدی باگ : کت نوار به پنجه ی برنده نیاز دارم. کت نوار : باشه لیدی باگ لیدی : روی اون ساختمان بزن. کت نوار : باشه لیدی باگ. لیدی باگ : دیگه من رو لیدی من صدا نمی زنی ؟ چرا؟ کت : الان وقتش نیست. آن ها شرور شکست دادند. لیدی باگ : حالا بگو ؟ دیگه شوخ طبع نیستی. کت : چون من یکی دیگه رو دوست دارم. الان به حالت عادی بر می گردم. فعلا خداحافظ. لیدی باگ : چی ؟؟؟؟ باشه فعلا. آن ها به حالت عادی بر گشتند و به خونه رفتند. ساعت ۱۲ شب بود. آدرین : پلگ امشب هم وقت نکردم. چقدر شرور سر سختی بود. میدونی چیه ؟ شاید نباید به این زودی لیدی باگ رو فراموش می کردم. پلگ : نه دیگه وقتش بود که لیدی باگ رو فراموش کنی . بریم پیش مرینت و تیکی 🐾🐞 مرینت : تیکی خیلی خسته شدم. خیلی خوب می شد اگه کت نوار آدرین بود بعد کت نوار من رو دوست داشت من یعنی مرینت😁😉 تیکی اون جوری نگاه نکن. تیکی : اصلا میدونی ساعت چنده ؟ ساعت ۱۲ و نیم هست . بخواب چون فردا باید بری مدرسه . مرینت : باشه تیکی جونم. تیکی نگاه کن . آلیا پیغام داده که فردا بعد از ظهر بریم بستنی آندره بخوریم. آدرین هم میاد. خیلی خوشحالم. تیکی : چه خوب . ولی ممکنه آدرین نیاد . دوباره ناراحت نشی . مرینت : باشه تیکی . شب بخیر . تیکی : شب بخیر مرینت جونم💜 آدرین و پلگ و مرینت و تیکی خوابیدند. فردا صبح ساعت ۷ : 🐞🐾 نکته : مرینت ساعت ۷ کلاسش شروع میشه. 💜🖇💫 ۲

فردا صبح ساعت ۷ : 🐞🐾 نکته : مرینت ساعت ۷ کلاسش شروع میشه. آن ها هنوز خواب بودند . از بیرون صدا هایی میومد که تیکی بیدار شد و با صدای خواب آلود گفت : مرینت صدای چیه ؟ وای نه ساعت ۷ هست . کلاست شروع شده. مرینت : ۱۰ دقیقه بیدار میشم. که یهو داد زد وای نه کلاس با خانم مندلیف دارم. الان کلی سوال ازم میپرسه .😵 تیکی : یه خبر خیلی خیلی بد . مادر کلویی شرور شده. الان باید تغییر شکل بدی . مرینت : چی ؟؟؟؟؟ همین رو کم داشتم. تیکی اسپاتس آن . مرینت و آدرین تغییر شکل دادند. لیدی باگ با لاکی چارم ملکه ی مد رو شکست داد و آن ها به حالت عادی برگشتند . مرینت به مدرسه رفت خانم مندلیف : چرا اینقدر دیر اومدی؟ مرینت : معذرت میخوام خانم . ملکه ی مد من رو پودر کرد. خانم مندلیف : این بار عیب نداره . اما دیگه تکرار نشه. مرینت : حتما خانم. خانم مندلیف درس جدید داد و گفت که از این درس فردا امتحان میگیره. مدرسه ساعت ۴ تعطیل شد و همه به خونه رفتند . مرینت کمی استراحت کرد و خیلی کم برای امتحان خواند. مرینت : تیکی وای نه . بستنی یادم رفت. باید بریم. تیکی : اما مرینت ، تو اصلا برای امتحان نخوندی. به نظرم اول درست رو بخون. مرینت : تیکی بلدم. میخوام با آدرین بستنی بخورم. تیکی : هر چی خودت میدونی . بریم پیش آدرین و پلگ🐞🐾💜 پلگ : فکر کنم الان باید بری بستنی آندره بخوری . آدرین : نه پلگ ، تازه برای امتحان خوندم. فردا امتحان چینی هم دارم. باید به نینو پیغام بدم. آدرین به نینو پیغام داد : سلام نینو . متاسفم امروز نمیتونم با شما بستنی بخورم. فردا امتحان چینی دارم و هنوز نخوندم. نینو به آلیا گفت : اگه مرینت بفهمه خیلی ناراحت میشه. مرینت رسید و گفت : آلیا پس آدرین کجاست؟ آلیا : مرینت ، آدرین نمیتونه بیاد . ناراحت نشو . مرینت : نه آلیا ناراحت نمیشم. چون هیچ وقت نمیتونم با آدرین بستنی بخورم. آلیا برای مرینت ناراحت شد. نیم ساعت بعد : پلگ : آدرین بالاخره درست تموم شد ؟ آدرین : آره پلگ ، میخوام تغییر شکل بدم و برم بستنی آندره بخرم. پلگ : چرا تغییر شکل بدی؟ آدرین : همین طوری . آدرین تغییر شکل داد . نکته : لوکا هم با بقیه رفته بود تا بستنی آندره بخره. لوکا : مرینت ناراحتی ؟ دوست داری که من و تو هم با هم بستنی بخوریم؟ مرینت : نه ناراحت نیستم لوکا . معلومه که دوست دارم. لوکا و مرینت بستنی آندره خریدند و با هم دیگه درد دل کردند. در همان لحظه که لوکا به مرینت گفت دوستت دارم کت نوار رسید. کت نوار خیلی ناراحت شد و توی دلش گفت : پس بهتره منم برم. همه به خونه رفتند. مرینت : تیکی میگم من لوکا رو مثل یک دوست خوب میبینم. ولی به نظرم کت نوار هم دوست دارم. تیکی : من اگه جای تو بودم ، آدرین و لوکا رو فراموش می کردم. به نظرم کت نوار خیلی خوبه. میدونی منظورم چیه؟ مرینت : آره میدونم تیکی . اما کت نوار دیگه لیدی باگ رو دوست نداره. بهتره که ازش بپرسم که چه کسی رو دوست داره. تیکی : کت نوار ، لیدی باگ رو دوست نداره . ولی شاید مرینت رو دوست داشته باشه. مرینت : راست میگی . تیکی : مرینت فردا امتحان داری ، بخواب دیگه. شب بخیر. مرینت : شب بخیر🐞🐾 آدرین : ........... 🐞💜🐾۳

آدرین : پلگ ، الان فهمیدم که مرینت لوکا رو دوست داره. پس بهتره منم چیزی بهش نگم ، چون حتما ردم میکنه و دلم دوباره می شکنه . پلگ : بهش بگو ، یا ردت میکنه یا نه. هیچ وقت دو دل نباش . آدرین : حق با تو هست پلگ. ازت ممنونم.🐞 پلگ : خواهش می کنم. بگیر بخواب . فردا امتحان داری . آدرین : شب بخیر پلگ : شب بخیر 🐞🐾💜 روز بعد : مرینت به موقع بیدار شد. صبحانه خورد و آماده شد . همه به مدرسه رفتند و خانم مندلیف برگه های امتحان رو داد. مرینت ۵ سوال رو بلد نبود ولی آدرین همه رو بلد بود. زمان امتحان تمام شد . خانم مندلیف ورقه ها رو گرفت و همان روز صحیح کرد. نمرات رو اعلام کرد. مرینت : ۱۵ / آلیا : ۱۶ / نینو : ۱۴ / آدرین : ۲۰ / کلویی : ۱۷ / لایلا : ۱۳ / جولیکا : ۲۰ / رز : ۲۰ / سابرینا : ۱۹ / میلن : ۱۸ / کیم : ۱۴ / مکس : ۲۰ / ایوان : ۲۰ / الکس : ۱۸ / مرینت خیلی ناراحت بود چون نمره اش کم شده بود. کاش دیشب درس میخوند . دیگه گذشته . مدرسه تعطیل شد .آدرین وقتی دید که مرینت ناراحته ، خیلی ناراحت شد . پلگ : آدرین الان بهترین موقع هست که به مرینت احساست رو بگی . آدرین : آره راست میگی . شب ساعت ۹ : مرینت روی تختش دراز کشیده بود و خیلی ناراحت بود. یک صدایی از بالکن اومد .به بالکن رفت و دید که کت نوار اومده. مرینت : سلام کت نوار . اینجا چی کار می کنی ؟ کت نوار : سلام مرینت ، شنیدم که نمره ات کم شده و خیلی ناراحتی . مرینت : آره کت نوار ان ها یکم درد و دل کردند. کت نوار : مرینت چشم هات رو ببند ، یک سوپرایز برات دارم. مرینت : واقعا؟ ممنونم. کت نوار ، مرینت رو به برج ایفل برد . اون جا رو با گل های رز صورتی تزیین کرده بود. مرینت : کت نوار اینجا خیلی قشنگه. دوباره لیدی باگ نیومد ؟ کت نوار : ممنونم. نه اینا برای شماست. مرینت : چی !؟ کت نوار : مرینت من تو رو خیلی دوست دارم. مرینت : واقعا ؟؟؟؟ مت یعنی منم تو رو دوسک دارم. یعنی دوسپ ببخشید یعنی دوست 😂😂😂😂 کت نوار : راستش ، من اول لیدی باگ رو دوست داشتم. اون من رو دوست نداره. نمیتونم فراموشش کنم. ولی دیگه دوستش ندارم. مرینت : منم آدرین رو دوست داشتم. کت نوار : بانوی من مرینت فکر کرد کت فهمیده که او لیدی باگ هست و گفت : چی ؟؟ اصلا نمیدونم درباره ی چی حرف میزنی ؟ کت نوار : از این به بعد تو بانوی منی💜 مرینت گونه ی کت نوار رو 😚 گفت من باید برم . که یهو آندره دوباره شرور شد. آندره به مرینت بستنی پرت کرد که کت نوار خودش رو انداخت جلوی مرینت و کت تبدیل به یک بستنی شد . مرینت تغییر شکل داد. از لاکی چارم استفاده کرد و شکستش داد. لیدی باگ : میراکلس لیدی باگ لیدی باگ : کت نوار حالت خوبه؟ راستی چه کسی رو دوست داری؟ کت : آره حالم خوبه ممنون. مرینت. ( بعد از کلی اصرار لیدی باگ گفت ) کت نوار رفت و مرینت رو به خونه اش برد . کت نوار : شبت بخیر عزیزم. فردا میبینمت 🐞💜 مرینت : شب خوش . باشه حتما ۱۰ دقیقه بعد ............ 🐞🐾❣۴

۱۰ دقیقه بعد : کت نوار هنوز خونه نرفته بود که یک نفر شرور شده بود. اون شرور پسره شنی بود. مرینت : وای تیکی ، کت نوار من رو دوست داره. خیلی خوشحالم. تیکی : آره دوستت داره، مرینت تمرکز کن. مرینت : وای تیکی ، راست میگی. اسپاتس آن. مرینت تغییر شکل داد و گفت : هاک ماث نمیخواد بیخیال بشه. لیدی باگ و کت نوار شکستس دادند. نکته : فردا تعطیل هست. صبح روز بعد : مرینت به پایین رفت تا صبحانه بخوره. مرینت : مامان، راستش من و کت نوار هم دیگه رو دوست داریم. سابین : واقعا؟ ولی کت نوار ، لیدی باگ رو دوست داره؟ مرینت : نه دیگه ، راستی امروز میخواد بیاد خونه مون. تام : 🥳🥳😉 🐞💜🐾 آدرین : پلگ خیلی خوشحالم. میخوام برم خونه مرینت تا درباره ی هویتم صحبت کنم. پلگ : کاش تیکی هم من رو دوست داشت. تیکی یکی دیگه رو دوست دارم.😕🐞 ( از وقتی که فهمیده تیکی دوستش نداره و ردش میکنه دیگه شوخی نمیکنه ) آدرین : مگه چه کسی رو دوست داره ؟ پلگ : سس آدرین : کوامی مار؟ پلگ : آره😕 آدرین : هیچ وقت نا امید نشو. پلگ : ببین کی این حرف رو به من میزنه؟ خودت نا امید شدی. آدرین : پلگ راست میگی ولی من واقعا مرینت رو دوست دارم. وای ببین ساعت چنده . ۱۱ صبح هست. وقت تغییر شکله. آدرین تغییر شکل داد. بریم پیش تام و سابین 🐞🐾💜 مرینت به اتاق خودش رفت. سابین : تام بهتره که شلوغش نکنی مثل بار پیش. تام : حتما سابین. ولی یک ابر قهرمان دختر من رو دوست داره. 🐞🐾 صدایی از بالکن اتاق مرینت میاد. مرینت : ها ؟ صدای چیه؟ حتما کت نواره؟! مرینت به بالکن رفت و دید که کت نوار هست. کت : سلام لیدی من❣ مرینت : سلام پیشی من 💜 بعد از کلی احوال پرسی و ..... : مرینت : ببین ، ما نمیتونیم با هم دیگه باشیم. چون مجبوری هویتت رو به من بگی . کت : حق با شماست لیدی من .❣🐞 پس باید هویت من رو بفهمی . مرینت : نه نمیشه. کت : پلگ پنجه ها داخل. مرینت : چی ؟؟؟؟؟؟؟ تو آدرینی ؟ من باور نمی کنم. کت : آره من آدرینم. چرا باور نمی کنی؟ مرینت پرید بغل آدرین و گونه اش رو 😚 همان لحظه تام مرینت و آدرین رو صدا زد : عزیزانم شیرینی آماده شده. آدرین تغییر شکل داد . آن ها شیرینی خوردند و کلی تعریف کردند . 🐞💜🐾 ساعت ۱۰ شب :

ساعت ۱۰ شب : تازه اون موقع کت نوار خداحافظی کرد و در گوش مرینت گفت : فردا در مدرسه می بینمت فقط حواست باشه هویتم رو به کسی نگی💜❣ همه خوابیدند . فردا صبح : مارینت و آدرین دست هم دیگه رو گرفته بودند و به مدرسه رفتند. آن ها پیش هم نشستند. زنگ تفریح شد . آلیا : وای وای ، انگاری یک نفر دیگه خجالتی نیست! چی شده؟ مارینت : آلیا ، نمیدونی چی شده؟ آدرین دیشب بهم گفت که دوستم داره. آلیا : خیلی برات خوشحالم دختر🥰 مارینت : مرسی ❣ مدرسه تعطیل شد 🌹 مارینت : تیکی جونم ، آرزو ی من بر آورده شد، یعنی آرزوهام. هم کت نوار آدرینه . هم آدرین من رو دوست داره😍 تیکی : این عالیه مارینت💙💚 یکی داره زنگ میزنه.برو در رو باز کن. مارینت : باشه❣ مارینت در رو باز کرد . پستچی بود . یک نامه به مارینت داد. مارینت نامه رو باز کرد : سلام مارینت عزیزم. من و نینو چند روز دیگه ازدواج می کنیم . شما هم به عروسی ما دعوت هستید. آلیا.💜 مارینت : وای تیکی ، برای آلیا و نینو خیلی خوشحالم🌹🥰 شب شد . مارینت خوابید . ۳ روز دیگه عروسی آلیا و نینو بود. فردا صبح مارینت برای ۳ روز دیگه لباس طراحی می کرد ( برای خودش و آدرین ) . بعد از ظهر آدرین به خونه ی مارینت رفت . آدرین : مارینت سلام . خوبی عزیزم؟ مارینت : سلام ، ممنونم. آدرین : اومدم تا با هم بریم بستنی آندره بخوریم . مارینت : چه فکر خوبی .💜❣ بریم . مارینت و آدرین رفتند تا بستنی بخورند . مارینت : آدرین من میخواستم یک چیزی بهت بگم. آدرین : بگو عزیزم. مارینت : اینجا نمیشه . بریم برج ایفل. آدرین : نه اونجا نمیشه. مارینت : چرا ؟ پس باشه. آن ها به جایی رفتند که کسی نباشه. مارینت : آدرین من لیدی باگم . نباید هویتم رو می فهمیدی ولی مجبور بودم. آدرین : واقعا ؟؟ بعد مارینت اشکش در اومد😂 آدرین : مارینت بیا تغییر شکل بدیم و بریم برج ایفل. آن ها به برج ایفل رفتند. کت نوار جلوی لیدی باگ زانو زد و بهش یک گل رز و 💍 داد و بهش گفت : با من ازدواج میکنی؟ لیدی باگ : بله ، بله ، بله پرنس من😘🥰 ۲۰ تا فشفشه روشن کردند. همه خیلی خوشحال بودند.💜💫 لیدی باگ و کت نوار با هم دیگر ازدواج کردند و در حالت عادی جشن گرفتند💫❤ آلیا و نینو هم ازدواج کردند .💫💜 چند سال بعد آدرین و مارینت بچه دار شدند 💫🌈🖇 نکته : بعد از ازدواج لیدی باگ ، هیچ کسی هویتشون رو نفهمید ، چون هنوز هاک ماث رو شکست ندادند اما پدر و مادر مارینت هویت ها رو فهمیدن ولی به لیدی و کت نگفتن که میدونن. هیچ کسی متوجه نشد که اول کت نوار مارینت رو دوست داشته حتی آلیا🖇💜 تمام ابر قهرمانان شناسنامه مخصوص دارند.💫❤

مارینت و آدرین و دخترشون به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند.🖇💫❤ ببخشید اگه کم بود ، چون اگه طولانیش می کردم و در چند پارت مینوشتمش خسته کننده می شد. 🥰💜

عزیزم کامنت و لایک یادت نره ، ممنونم❤🖇💫

چالش : شخصیت مورد علاقه ت در میراکلس رو کامنت کن گلم.❤💫

چالش بعدی : کدوم پرنسس میراکلس رو دوست داری ؟❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام میشه لطفا چند تا رمان مریکتی معرفی کنید
داستانت عالی بود ولی مسخره است اخه تیکی و سس یعنی از خنده این دوتا باید عررررررر زد😂😂ولی داستانت عالی هست
ممنونم 🍓 عرررررررررر😂😂😂😂
اجی جونم دلم برات یذره شده کی تست می ذاری اجی اجی جونم کجای بیا تو تستام سر بزن بلودی لاو پارت 4 اومده و در ضمن سه راهی سخت برا دخملا پارت 4 اومده
عزیزم من دلم برات تنگ شده ❤ عشقم چند روز بود که کار داشتم نتوتستم بیام تستچی . تستم میخوام بسازم . اسمم رو تغییر دادم به کویین بی 😂❤
ااا چرا اجی مارال که عالی بود
من عاشق کویین بی هستم 😂❤
سلام جیگرم عالییی بود❤ منتظر پارت بعدی هستم 😍☺ بچه ها اگ میشه خواهشااا به پروفایل M.l سر بزنید عالیه خواهشاااا ابشار عشق خیلی داستان قشنگیه حتما بخونید تو همین پروفایله M.l است
سلام عشقم ❣ ممنونمممممم ❤ عزیزم پارت دیگه ای نداره 😓 حتما سر میزنم.
بله آجی میشم🌈
مهشید هستم 12 سالمه.❣️
و شما؟ 🙂
چه اسم قشنگی 😍😍😍😍 منم مارالم
توی تستم کامنت دادی تازه دیدم😅
بله❤
سلام مارال اجی
چطوری
عالی بود
تست جدید گذاشتم بیا ببین بلکه خوشت بیاد
سلام عشقم ❤ مرسیییییی 🥰 حتما الان انجام میدم 😚
داستانت محشر بود 😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘
اسم من فاطمه اس آجی میشی
سلام عزیزم❤❤🥰🥰 مرسیییییی عشقم ❤ بله حتما 🥰 من مارالم . چه اسم قشنگی داری ❤
مرسی عمرم 😘😘😘😘😘😘😘😘😘
❤❤❤❤🥰🥰🥰🥰🥰