
یکم تخیل با یاد و خاطره کاربر مادام مالفوی و رز و شیرکاکائو و... خیلیای دیگه
♡☆& دامبلدور و هفت ستارهی جادویی☆♡& در دنیایی موازی، جایی میان تالار بزرگ هاگوارتز و استیجهای نورانی سئول، اتفاقی افتاد که هیچ جادوگری پیشبینیاش را نکرده بود آلبوس دامبلدور، مدیر افسانهای هاگوارتز، بهعنوان مدیر برنامهی گروه بیتیاس انتخاب شد. نه بهخاطر علاقهاش به موسیقی پاپ، بلکه بهخاطر جملهای که در جلسهی شورای جادویی گفت: «محبوبیت، مسئولیت میطلبد. و هیچکس بهتر از یک جادوگر نمیداند چطور با مسئولیتهای جهانی کنار بیاید.» اعضای گروه بیتیاس در حال تمرین رقص بودند که در اتاق باز شد و دامبلدور با ردای بنفش، کلاه ستارهدار، و چوبدستیای که نور ملایمی از آن ساطع میشد، وارد شد. ابتدا فکر کردند مهمان ویژهای از فستیوال جادویی آمده، اما وقتی گفت: «برنامهی تور جهانیتان را با تقویم نجومی تنظیم کردهام»، همه فهمیدند که قضیه جدیتر از آن است که فکر میکردن دامبلدور با همان آرامش همیشگی، دفترچهی برنامهریزی را ورق زد و گفت: «تمرینهای صبح زود لغو میشود. هیچ جادوگری قبل از طلوع خورشید نباید ورد اجرا کند، چه برسد به رقص.» «کلاس جدیدی اضافه میشود: دفاع در برابر انرژی منفی فنها. اگر کسی در کامنتها طلسم حسادت انداخت، باید بلد باشید خنثیاش کنید.» «نور صحنه با شفق جادویی جایگزین میشود. نور معمولی؟ نه عزیزان، ما با ابرهای طلسمشده کار میکنیم.» اعضای گروه، بین حیرت و هیجان، به هم نگاه کردند. یکی زمزمه کرد: «فکر کنم کنسرت بعدیمون، بیشتر شبیه کلاس جادو باشه تا اجرا.» دامبلدور لبخند زد و گفت: «جادو، وقتی با موسیقی ترکیب شود، میتواند قلبها را نه فقط سرگرم، بلکه بیدار کند.»
دامبلدور تصمیم گرفت اولین کنسرت رسمی گروه رو در تالار بزرگ هاگوارتز برگزار کنه. اعضای بیتیاس با لباسهای جادویی وارد شدن رداهایی که با هر حرکت، رنگ عوض میکردن. جونگکوک گفت: «اگه این لباسا تو سئول بود، تا حالا سه تا برند اسپانسرمون شده بودن.» دامبلدور قبل از اجرا گفت: «هر آهنگ باید با یه ورد هماهنگ باشه. موسیقی بدون جادو، مثل معجون بدون قاشق همزنه.» RM تلاش کرد ورد «ریتموس» رو اجرا کنه، ولی اشتباهی «ریختوس» گفت نتیجه؟ همهی حضار شروع کردن به خندیدن بیاختیار. جیمین ورد «پروازوس» رو امتحان کرد وسط رقص، و تا آخر آهنگ نیممتر بالاتر از زمین بود. دامبلدور گفت: «رقص هوایی؟ نوآورانهست، ولی مراقب سقف باش.» وی (V) ورد «دراموس» رو اجرا کرد، که باعث شد طبلها خودشون شروع به نواختن کنن حتی وقتی آهنگ تموم شده بود. یکی از جنهای خانگی گفت: «این طبلها خواب ندارن؟» وسط اجرای آهنگ «Magic Shop»، ورد «نوروس» با ورد «احساسوس» قاطی شد و یه موجود جادویی ظاهر شد—یه اژدهای کوچک با بالهای نئونی که شروع کرد به همخوانی با گروه. شوگا گفت: «اگه اینو تو تور جهانی ببریم، رکورد میزنیم.» دامبلدور لبخند زد و گفت: «فقط مطمئن شید که تو هواپیما عطسه نکنه.» کنسرت با تشویق جادویی تمومشد—چوبدستیها بهجای کف زدن، نورهای رنگی پخش میکردن. دامبلدور گفت: «جادو، وقتی با موسیقی ترکیب بشه، نه فقط دلها رو میلرزونه، بلکه سقف تالار رو میریزه
بعد از کنسرت جادویی، دامبلدور تصمیم گرفت برای هر عضو بیتیاس یه ورد شخصی بسازه. هدف؟ افزایش هماهنگی، کاهش استرس، و البته کمی سرگرمی جادویی. ولی خب... دامبلدور دامبلدوره. و وردهاش همیشه یه پیچ غیرمنتظره دارن. برای این پروژهی حساس، دامبلدور از دو مشاور قدیمی دعوت کرد: هری پاتر و رون ویزلی. هری با جدیت گفت: «ورد شخصی؟ مطمئنید این امنه؟» رون گفت: «اگه قراره ورد بسازیم، من میخوام یکی بسازم که وسط اجرا پیتزا ظاهر کنه.» دامبلدور لبخند زد و گفت: «رون عزیز، تو هنوز همون بچهی سال اولی هستی که دنبال خوراکی بود.» ☆✓ وردهای اختصاصی اعضای بیتیاس جونگکوک: ورد «استقامتوس» برای بالا بردن انرژی در اجرا. نتیجه؟ اونقدر انرژی گرفت که تا آخر تمرین داشت با سرعت نور میدوید. هری گفت: «اگه مسابقهی کوییدیچ بود، قهرمان میشد.» جین: ورد «جذابوس» برای درخشش بیشتر روی صحنه. نتیجه؟ نور صحنه بهش واکنش نشون داد و تا آخر اجرا فقط روی اون متمرکز بود. رون گفت: «منم یه ورد میخوام که مامانم فقط منو ببینه وقتی نمرههام افتضاحه.» شوگا: ورد «آراموس» برای تمرکز بیشتر. نتیجه؟ اونقدر آروم شد که وسط اجرا خوابش برد. دامبلدور گفت: «شاید باید ورد بیداربوس هم اضافه کنیم.» وی (V): ورد «عجیبوس» برای خلاقیت بیشتر. نتیجه؟ لباسش تبدیل شد به ترکیبی از ردا، کتوشلوار، و لباس ققنوس. هری گفت: «این دیگه مد نیست، این جادو با بحران هویت قاطی کرده.» وسط تمرین، رون اشتباهی ورد «پیتزاتوس» رو اجرا کرد. یه پیتزای غولپیکر ظاهر شد و روی پیانو افتاد. دامبلدور گفت: «رون، این ورد رو فقط تو جلسات غیررسمی استفاده کن. و لطفاً با پنیر اضافه نه.» پشتصحنه تبدیل شد به ترکیبی از کلاس وردسازی، آشپزخانهی جادویی، و شوی لباسهای جادویی. هری در پایان گفت: «من برای نجات دنیا جنگیدم، ولی اینجا... باید فقط برای نجات پیانو بجنگم.»
کنسرت نهایی بیتیاس در دنیای جادو برگزار شددر تالار بزرگ هاگوارتز، با سقفی پر از ستارههای متحرک، صندلیهایی که خودشون تشویق میکردن، و نورهایی که با احساسات حضار تغییر رنگ میدادن. دامبلدور با افتخار گفت: «امشب، موسیقی نه فقط شنیده میشه، بلکه حس میشه. وردها آمادهان، قلبها بازن، و...» ناگهان در تالار باز شد، و چهار سایهی درخشان وارد شدن. جنی، لیسا، رز، و جیسو ا لباسهایی از جنس ابریشم جادویی وارد شدن. لیسا گفت: «ما شنیدیم وردها اینجا با بیت هماهنگ میشن. اومدیم ببینیم واقعاً چطوریه.» جنی با لبخند گفت: «اگه قراره جادو باشه، ما هم میخوایم بخشی ازش باشیم.» بیتیاس با تعجب و هیجان استقبال کردن. جونگکوک گفت: «اگه اینو تو سئول اجرا کنیم، باید ورد کنترل جمعیت هم داشته باشیم.» در گوشهی تالار، هرماینی با دفترچهای پر از یادداشت وارد شد. گفت: «من اومدم مطمئن شم که وردها با قوانین وزارت سحر و جادو هماهنگن. و البته، یه پیشنهاد دارم...» اجرای مشترک بیتیاس و بلکپینک با وردهای ترکیبی، تحت نظارت دقیق پروفسور مکگوناگال. مکگوناگال با چهرهی جدی وارد شد، ردای رسمیاش برق میزد. گفت: «من فقط اومدم نظم برقرار کنم. و البته، اگه قراره ورد اجرا بشه، باید با تلفظ درست باشه. نه مثل دفعهی قبل که ورد ‘پروازوس’ باعث شد یکی از حضار تا سقف بچسبه.» او برنامهی اجرا رو بازنویسی کرد، وردها رو تایید کرد، و حتی برای خودش یه ورد اختصاصی ساخت: «ساکتوس فوریوس»برای وقتی که حضار زیادی هیجانزده میشن. اجرای مشترک شروع شد. وردها با بیت ترکیب شدن، نورها با احساسات هماهنگ شدن، و در لحظهی اوج، سقف تالار باز شد و شفق جادویی آسمان شب رو روشن کرد. دامبلدور، هرماینی، مکگوناگال، بیتیاس و بلکپینک، همه با هم گفتن: «جادو، وقتی با موسیقی ترکیب بشه، جهانی میشه.»
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
پین؟
میخوای پوست شاداب و زیبا تری داشته باشی؟ برسی
ایده ی استایل برای پاییز برسی
زامبی ها اومدن بیا فرار کنیم برسی
میشه پین بشه ببخشید نویسنده براشون زحمت کشیدم ولی برسی نمیشه
عه اسم من بود-
بعله مادام
ترکیب دوتا چیز مورد علاقم باهم؟
عالی بود🫠
هدفم همین بود
عالییی
ایده ت جالب بود
مرسی
خسته نباشیی
عالییی