"چند کلمه‌ای درباره او..."

یه نوشته ادبی کوتاه راجب خودم..^^ *میشه بهش گفت یجور بیو؟ -کاش کسی نبینتش حذفش کنم😭

با چه چیزی باید شروع کنم؟..این فقط من هستم که می‌خواهم درباره خصوصیات و اخلاق‌هایم بگویم..البته، شاید فقط صدای ذهن او هستم...

درباره افکارش...اوه..درباره دهن شلوغ و پلوغ و درهم تنیده‌اش، باید بگویم؟ ذهنی پیچیده و در نامنظم‌ترین حالت ممکن...آخر خیلی خیلی خیلی بیش از حد فکر کردن درباره هر چیزی، مهم‌ترین خصوصیت اوست؛ که البته دائما کار دستش می‌دهد. روحیاتش را بهم می‌ریزد..گاه ناراحت می‌شود، گاه خوشحال ترین انسان جهان است!..گاه هم در افکار بی‌انتهای خود غوطه‌ور..دیوانه‌است، می‌دانم!

بی‌شک یک کمالگرای به تمام معناست!..حساسیتش بر همه چیز، برایش ایجاب می‌کند طمع برترین بودن را داشته باشد. هر چیزی را در بالاترین و بهترین حد و شرایط ممکن می‌‌خواهد! که اصولا چنین چیزی ممکن نیست..اما چه می‌شود کرد! زندگی و شخصیتش بر روی این اصل بنا شده است؛ پس ریشه ی تمام تلاش‌هایش، به همین بهترین بودن بر‌می‌گردد.

حسادت؟ بی‌شک این واژه را از او الهام گرفته‌اند. تنها کافی است چیزی حس مالکیتش را برانگیخته کند؛ آنگاه کوچکترین موجود زنده‌ای هم از فاصله ۱ متری آن عبور کند، حسادت جانش را به آتش می‌کشد. عزت نفس؟ در شخصیت او؟ چنین چیزی حتی ذره‌ای در اینجا یافت نمی‌شود!

لیست درازی که در دست دارم لیست اشتباهات زندگی اوست! اشتباهی که اخیرا در صدر لیست قرار گرفته، توقع داشتن برای بازگشت توجه و محبتش، از اطرافیان است. متاسفانه یا خوشبختانه، تنها چیزی که نصیبش شده، نادیده گرفته شدن و بی‌توجهی‌ است. اشکالی ندارد. چاره چیست؟ از هر اشتباهی می‌شود درس گرفت، نه؟

علایقش را تنها دوست ندارد. بلکه علایقش را می‌پرستد! کتاب هایش را...موزیک هایش را...نقاشی هایش را! تخیلات و گاه حتی نوشته هایش را... ترکیب یک عصر بارانی، کتاب موردعلاقه‌اش، یک فنجان شکلات داغ به همراه صدای روح نواز کالیمبایش، چیزی‌است که جان تازه ای در او زنده می‌کند.

بااینکه برونگراست، ولی تنهایی و دنیای خودش را، به تنها حضور جسمی داشتن در جمع، ترجیح می‌دهد. پرحرفی‌اش کلافه کنندست! تنها کافی‌است حس صمیمیت در وجودش متولد شود...و آنگاه دیگر فکش لحظه ای نمی‌ایستد! راجب هر چیزی می‌گوید تا تنها بحث را با فرد موردعلاقه‌اش ادامه دهد. "درواقع این نوعی از نشانه های ابراز علاقه اوست.." اما چه کسی درک می‌کند؟

فکر می‌کنم به خوبی توضیح داده باشم. می‌توانید فضای ذهنش را مجسم کنید؟..چه می‌بینید؟...یک دختر موفرفری عینکی خل و چل؟