
صدای گریههای من را فقط دیوار شنیده و اشکهای من را فقط بالشت لمس کرده است. هیچ کس نمیداند که هر شب، وقتی جهان به سکوت فرو میرود، در دلم طوفانی از احساسات در جریان است. هیچ کس نمیداند که چگونه دلم از درد میشکند، اما لبهایم هرگز چیزی از آن نمیگویند.
شاید من فقط در خلوت خود گریه میکنم، اما این گریهها برای کسی است که نمیبیند. کسی که شاید هرگز نخواهد فهمید که چطور تمام وجودم در شب برایش میسوزد. اشکهایم را بالشت میبلعد ولی دلم هنوز در انتظار آن لحظه است که شاید، فقط شاید، دوباره آن اتفاق بیفتد.
اما این ها فقط برای اوست. گرچه هیچکس نمیفهمد، اما در این تنهایی، تمام درد و امیدم هنوز به او پیوند خورده است. وقتی روز میآید، چشمانم خسته و گریان است، اما لبخند به لب میزنم تا کسی نبیند. در روز، هیچ چیزی از آن شبهای بیصدا نمیماند. اما در سکوت شب، تمام آنچه هستم و تمام چیزی که در درونم خفته، دوباره بیدار میشود. هنوز هم همان انتظار، همان امید، همان درد است که من را از خواب بیدار میکند.
شبهای بیپایان، همچنان مرا در خود میبلعد. هیچکس نمیداند که در ظلمات شب وقتی دنیا خواب است، من با خاطرات او زندگی میکنم. آنها که رفتند و آنها که خواهند رفت، همه برای من یک چهره دارند. چهرهای که اکنون در افکارم درگیر است، چهرهای که با تمام وجود میخواهم در آغوشش بگیرم، اما نمیتوانم.
بیشتر از هر چیزی، این سکوت است که آزارم میدهد. سکوتی که به من امان نمیدهد، سکوتی که تنها مرهمی است برای دردی که هیچکس نمیتواند آن را درمان کند. برای کسی که شاید روزی، وقتی دیگر دیر است، مرا درک کند.
امشب نیز در این سکوت، تنها صدای اشکهایم است که با دلی شکسته به یاد او میریزد. همچنان منتظر او هستم، شاید روزی روزگاری او از من بپرسد، شاید او از من بخواهد که در کنار او بمانم، اما میدانم که این انتظاری است که شاید هیچگاه به حقیقت نپیوندد.
و همچنان منتظر یک اشاره، یک نگاه که شاید یک روز از او بشنوم: "بیشتر از همه چیز دوستت دارم". اما تا آن روز، دلم در این بیصدا بودن میسوزد و من همچنان هرشب، اشکهایم به دیوارهای سرد اتاق میریزد.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
من تو این پست فرصت شده بودم🔥
معلومه که من فرصتم چی فکر کردی✨️😏
گیلی گیلی
هوم
استعداد داستان نویسی ۱۰۰۰/۱۰۰۰
تو نویسنده عالی میشی من خودم میخوام یه رمان شروع کنم بباید بخونید
دوست میشی؟
لطف دارید
امیدوارم موفق باشید
چرا که نه
صدای گریههای من را فقط دیوار شنیده و اشکهای من را فقط بالشت لمس کرده است.
این جمله ولی>>>
😭😭😭😭
رپربهشتی؛
به نظر شما پاسخ داد: معلومه که من فرصتم چی فکر کردی✨️😏...
میگو برگام چجوری پین شدی
__
چون این سری من یه میگو هستم نه میکو😏🤌🏻
ببین به کیبوردم بگو
من مینویسم میکو میکنه میگو
مشکل خودته بچه خوشگل😏✨️🤌🏻، من الان میگو هستم
میکو کیه؟
نکن🤣😭
چی رو نکنم؟ میگو بودنو😏✨️
میگ میگ🤣😭
عالی بود آیلی
فداتبشم که😭💞
عالی بودد😭🦋
مرسی💞
دیر دیدم😭
نه
فوقالعاده بود آیلیم
مرسی ولی تو فوق العاده ترییییمیمیکیچ