
خبببب تو این تست میخوام درباره فریدا مک فادن صحبت کنم یکی از نویسنده های کتاب های جنایی و همینطور تازه کارم حمایتم میکنید؟؟؟؟؟

فریدا مک فادن (Freida McFadden) نویسندهای آمریکایی متولد سال1955 است که به دلیل رمانهای روانشناختی، هیجانانگیز و معماییاش شناخته شده است. فریدا مک فادن در کنار نویسندگی، به عنوان پزشک نیز فعالیت میکند و تخصص او در زمینهی پزشکی بازتوانی (Rehabilitation Medicine) است.

فریدا مک فادن در آمریکا به دنیا آمد و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهی پزشکی به پایان رساند. پس از پایان تحصیلات، به عنوان پزشک مشغول به کار شد. تخصص او در زمینه بازتوانی و کمک به بیماران در دورههای پس از آسیب یا بیماریهای مزمن است. همین زمینهی شغلی، به فریدا کمک کرد تا درک عمیقی از روانشناسی و رفتار انسانها به دست آورد، که به وضوح در آثارش نمایان است.
از کتاب های معروف فریدا میتونیم به این ها اشاره کرد

بخش دی (ward D) داستان رمان در یک بیمارستان روانی آغاز میشود، جاییکه پرستار جوانی بهنام امی برنر به تازگی در بخش دی (Ward D) بیمارستان مشغول به کار شده. این بخش به بیماران روانی خطرناک اختصاص دارد و امی آرامآرام متوجه میشود که اتفاقات عجیبی در این بخش در حال رخ دادن است. با بیماران مرموز و کارکنان مشکوک بیمارستان مواجه میشود و بهتدریج به رازهای تاریکی که در دل این بخش پنهان شدهاند پی میبرد. او تلاش میکند تا بین وظایف حرفهای خود و کنجکاوی شخصیاش تعادل برقرار کند، اما هرچه بیشتر تحقیق میکند، بیشتر در شبکهای از دروغها و خیانتها فرو میرود. او باید با ترسها و شکهای خود مواجه شود و راهی برای نجات خود و بیماران پیدا کند.

خدمتکار (The Housemaid) همان طور كه دست ظريف و مانيكور شده ی نينا وينچستر را مى فشارم، مى گويد : به خونواده خوش اومدى. لبخند مؤدبانه اى مى زنم و با كنجكاوى دور و بر دالان ورودى مرمرين را از نظر مى گذارنم. اينجا كار كردن آخرين فرصتم براى شروعى تازه است. مى توانم خودم را هركسى كه دوست دارم نشان دهم. اما به زودى خواهم فهميد كه رازهاى وينچسترها خيلى خيلى خطرناک تر از رازهاى من اند ... هر روز خانه ی زيباى وينچسترها را از بالا تا پايین تميز مى كنم، دخترشان را از مدرسه مى آورم، براى كل خانواده غذايى خوشمزه درست مى كنم و بعد به اتاق كوچكم در آخرين طبقه ی ساختمان مى روم تا تنها غذا بخورم. سعى مى كنم ناديده بگيرم كه نينا صرفاً براى تماشاى تميزكارى ام همه چيز را به هم مى ريزد، درباره ی دختر خودش دروغ هاى عجيب و غريب مى گويد و شوهرش اندرو هر روز شكسته تر به نظر مى رسد. اما وقتى به چشمان قهوه اى زيبا و پر از اندوه اندرو نگاه مى كنم، برايم سخت است كه زندگى كردن به جاى نينا را تصور نكنم؛ كمد بزرگ لباس، ماشين شيك، شوهر عالى. فقط يک بار يكى از لباس هاى سفيد نينا را امتحان مى كنم، تنها براى اينكه ببينم چطور است؛ اما او خيلى زود متوجه مى شود و ... تا بفهمم، درِ اتاق زير شيروانى ام از بيرون قفل مى شود. ديگر خيلى دير شده است. اما به خودم قوت قلب مى دهم : وينچسترها نمى دانند من واقعاً چه كسى هستم و چه توانايي هايى دارم ...

«راز خدمتکار» (The Housemaid's Secret) میلی خدمتکاری با گذشته ای پنهان در پنت هاوس ثروتمندی به نام گاریک مشغول به کار میشود داگلاس به او هشدار میدهد وارد اتاق خواب مهمان نشود و از بیماری همسرش به او میگوید میلی که کار را لازم دارد با وجود حس وحشت کار را میپذیرد تا راز تاریک خود را حفظ کند

آموزگار (The Teacher) ایو زندگی خوبی دارد. او هر روز از خواب بیدار می شود، همسرش، نات، را میبوسد و برای تدریس ریاضی به دبیرستان محلی میرود. شوهر ایو هم مثل او معلم است و در همان مدرسهای که ایو درس میدهد، انگلیسی تدریس میکند. او مردی مهربان، خوشتیپ و از معلمهای محبوب دانشآموزان، بهویژه دانشآموزان دختر است. در زندگی ایو و نات همه چیز سر جای خودش است تا اینکه شایعهای زشت و زننده در مدرسه میپیچد.

هیچوقت دروغ نگو (Never Lie) این رمانْ داستان زن و شوهری به نام پاتریشیا و ایتن را به تصویر میکشد که در ششمین ماه ازدواج خود هستند که بهدنبال خانهی رؤیاهای خود و به پیشنهاد مشاور املاکشان، راهی جاده شدهاند. در جاده برف سنگنی میبارد و سیگنال مکانیاب آنها از کار افتاده است. تریشیا اصرار دارد برگردند و قید بازدید از خانه را بزنند، اما ایتن تا کارش را به انجام نرساند، دستبردار نیست. بالاخره خانه را پیدا میکنند، یکی از چراغهای آن بهطرز مشکوکی روشن است، اما کسی در خانه نیست و هیچ ماشینی در اطراف خانه دیده نمیشود. تریشیا با دیدن خانه حس بدی پیدا میکند. او احساس میکند که اتفاق وحشتناکی در این خانه رخ داده است.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خوب بود خسته نباشی:)
تنکس
وای نمیدونم چرا انقدر کیفیت عکسا اومده پایین
این بشر🤙🏻🤙🏻🤙🏻
اولین کامنت
مبارکه