اگه نوزی مردی
بین دره های خشک صورتت می وزی،با تاخیر لبخند و تعجیل اخم می وزی،بین این دره ها به رنگ درد،تو می وزی.بی بیمه،بی امنیت بی صدا،تو می وزی.یاد دارم که وزیدن گرفتی وقتی باد گرم لبخند مادرت دخول کرد توی سلول اولت.نشسته بودی به تماشای زنجیر دور گردنت،ظلم رَحِمِت بهت و ارکست سقط و تو همونجا فهمیدی ساز محبوبت مخالفه،دست میکشیدی رو تن ناکوکش به سلامت زندونیای بی ملاقاتی و چوب خط میزدی سلولتو،تیغ گرم لبخند مادرت رفت تو سینه ی سرد و سنگین و خستت،همین شد که فهمیدی قصه ی تو قصه ی باده،تو اگه نوزی مردی،تو اگه نوزی مردی.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
59 لایک
خیلی متن های قشنگی هستن
میتونید برای نوشتن متن روی من حساب کنید و با هم متن بنویسیم☺ 🙂
پست هات عالین
مایل به فرند ☺ 🙂
بسیار زیبا بود👌
این متن ها رو خودتون مینویسید؟
میتونم بپرسم پایه تحصیلیتون چیه؟؟ اگه دوست نداشتید بگید رشتتون رو بگید چون ذهن خلاق و ادبیات زیبایی دارید💎
متشکر
بله خودم می نویسم.
من دهم ریاضی هستم.
🌹👌
به به عجب قلمی، عجب متنی، چه مثال هایی
بسیار زیبا بود
خسته نباشید
ممنونم
میش ناظره دوم تستم شی اخه یه ناظر گفت من ناظر اولشم باید بعد من دو نفر دیگه هم باشن
بسیار شاعرانه و زیبا هستش
حس شهر یخ سورنا رو بهم میداد، نوشته هات خیلی عمیقن، مثل افکارت، موفق.
متشکرم
در کنار افکارتون، قلم زیبایی هم دارید.
خیلی عالی بود
متشکرم
بسیار هم عالی
متشکر
بهترین متنی بود که تاحالا خوندم، عالی بود🥏
متشکرم از لطف شما