
برای آشنایی با آلبوس دامبلدور این پست و بخون🎧🍓

آلبوس پرسیوال ولفریک برایان دامبلدور، پسری از یک خانواده ی جادوگری بود. او اولین فرزند پرسیوال دامبلدور و کندرا دامبلدور، و همچنین برادر بزرگتر ابرفورت و آریانا بود. به گفته ی دوست قدیمی او، الفییس دوج، او به هیچ وجه پسری مغرور نبود و سعی داشت در درون هرکسی چیزی ارزشمند بیابد و همچنین به هر فردی فرصت دوباره میداد. آنها به دلیل متهم شدن پدر خانواده به ق☆تل مشنگ ها، مجبور شدند به دره ی گودریک نقل مکان کنند و پرسیوال دامبلدور، در آزکابان جانش را از دست داد. هنگامی که سال اول به مدرسه ی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز آمد، کودکی درونگرا و ساکت و آرام بود. البته نباید این را از قلم انداخت که او کودکی بسیار باهوش بود.

آلبوس به دلیل اتفاقی که برای پدرش افتاده بود، دوستان زیادی نداشت اما از همان اول، با الفییس دوج دوست شد. مردی که به گفته ی ریتا اسکیتر و خیلی ها، شیفته و زیردست آلبوس بود. در آن دوران که آنها در دره ی گودریک زندگی میکردند، همسايهشان، باتیلدا بگشات، مشهور ترین تاریخ نویس دنیای جادوگری، تبدیل به دوست خانوادگیشان شد. او یک بار گفته بود "من تا خیلی مدت ها فکر میکردم این خانواده فقط دو پسر دارند. اما یک شب وقتی از خانه ام آمدم بیرون، کندرا را به همراه آریانای کوچک دیدم! کندرا آریانا را محکم گرفته بود و پس از اینکه او را در حیاط چرخاند، دوباره به داخل خانه برگرداند". ریتا اسکیتر، خبرنگار روزنامه ی پیام امروز، این حقیقت را برملا کرد که آریانا، خواهر کوچک تر آلبوس و ابرفورت، درواقع یک فشفشه بوده است. به همین دلیل کندرا به هیچ وجه دخترش را به اجتماع و مردم نشان نداده است. زیرا در آن دوران کسی فرزند فشفشه را در خانواده نمیپذیرفت و کندرا نیز از آن دسته آدم هایی بود که نمیخواست فرزندش را به مدرسه ی مشنگ ها بفرستد.

✮بهترین دوست آلبوس دامبلدور✮ پس از مر☆گ کندرا، آلبوس که قصد سفر با تنها دوستش، الفییس دوج را داشت، ناچار شد بلافاصله به خانه برگردد و از خواهر و برادر کوچکترش نگهداری کند. درست درهمان تابستان، نوه ی خواهر باتیلدا، گریندل والد، که در دوران خودش بزرگترین جادوگر تبهکار بود، از دورمشترانگ اخراج شد و تصمیم گرفت برای گذراندن تابستان به آنجا بیاید. باتیلدا نیز آن دو را باهم آشنا کرد و آلبوس و گریندل والد بلافاصله به بهترین دوستان یکدیگر تبدیل شدند. آلبوس جوان، در آن دوران، ذهنیت دیگری نسبت به افراد مشنگ داشت. او نامه هایی برای گریندل والد میفرستاد که در آنها به طور واضحی بیان میکرد که چگونه باید جامعه ی مشنگ را تحت سلطه بگیرند. اما ناگهان پس از مدتی، آنها تبدیل به دشمن یکدیگر شدند. به گفته ی باتیلدا بگشات "مطمئنا فوت آریانا علت جدایی و نفرت بین آن دو شده است." پس از آن اتفاق، گریندل والد به خانه برگشت و گفت که فورا میخواهد به خانه برگردد و باتیلدا نیز برای او رمزتاز درست کرد و این آخرین باری بود که باتیلدا او را میدید. و بعد ها نیز دامبلدور، در دوئل با گریندل والد، او را شکست داد و این واقعه موجب مشهوریت بیشتر آلبوس دامبلدور شد.

جدا از این ها، آلبوس دامبلدور، مرد با استعداد و مورد احترامی است که کارهای بزرگ دیگری از جمله "کشف کردن دوازده خاصیت خون اژدها"، "مراقبت و راهنمایی هریپاتر جوان" و... کرده است. و همچنین این را باید به یاد داشت که او در شکست دادن لرد ولدمورت فردی بی تاثیر نبوده است.

درنهایت، من آلبوس دامبلدور را فردی بسیار عزیز و با استعداد میدانم گرچه بعد از فوت او، ریتا اسکیتر دست به کار شد و باعث شد نام دامبلدور بد در برود.. اما این را از یاد نبریم که آلبوس دامبلدور، شایسته ترین و بهترین مدیر هاگوارتز بود و همانطور که حقش بود، محل قبر او در هاگوارتز است. پایان🍓🎧
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود☆
پستت لایک شد♡
میشه پست سریال کره ای هایی که... رو لایک کنی♡
راستی بک میدم~
بک میدم
بک میدم
پین؟
بسیار عالی🤍