یه پیام دارم برای تو!

هیچی نگو!تاکید میکنم هیچچیِ هیچ چی نگو!فقط گوش کن...فقط با دقت گوش کن!(اشاره کردن به بغل دستش به نشانه ی اینکه آروم بگیری و بشینی)

حالت خوب نیست؟نگرانی؟میترسی؟اتفاقات ناخوشایند زیاده تو زندگیت؟افرادی که دوسشون داری اذیتت میکنن؟به دنبال خود واقعیتی؟یا شایدم دلیلش این امتحانای _به قول خودت _کوفتیه؟(لبخند گرم) آه عزیزم!چرا باید این اتفاقا بتونن تو رو از پا در بیارن!؟ بغض کردی؟بغض چرا آخع؟....باشه باشه بیا بغلم!

(بغل کردن)(محکم تر بغل کردن)الان بهتری؟ عصبانی هنوز یا نه؟....دل خور نباش.نگران نباش!همه چی خوب میشه(:

فوقش چیزای بد اتفاق میفته و بعدش؟هیچی...!هیچِ هیچ!چیزای بد هم چیزی نیستن جز اتفاقای بی اهمیتی که نمیخواستی بیفتن ولی افتادن...همونطور که اتفاقای خوب هم فقط چیزایی بی اهمیتند که برای چندین لحظه لبخند به لبت میارن! هیچ اتفاق خوب و یا بدی اونقدر مهم نیستن که حالت رو بد کنن!

ناراحت نباش!(نوازش موهات و بوسه گذاشتن رو پیشونیت)...همه چی درست میشه...درست نشه هم تموم میشه!

ناراحت نباش چون من تا ابد پیشتم و ولت نمیکنم....مگر اینکه تو بخوای ولت کنم!...

(دخترک چشماشو به آرومی میبنده)(او به آرامی بوسه ای لطیف روی چشمان بسته اش میذاره)....شب بخیر بانوی من! _نامه ای از طرف بهترین دوستت:مجنون...