یادمه بچه که بودم میخواستم با داداشم فوتبال بازی کنم اون هیچوقت دسته منو وصل نمیکرد اما فکر میکردم منم دارم به عنوان حریفش بازی میکنم و هرموقع گل میخورد خوشحال میشدم که بهش گل زدم هرموقعم میخواست بازی فوتبال ببینه پفیلا کچاپ میخرید و من میرفتم پیشش به بهونه اینکه منم میخوام بازیو ببینم همه ی پفیلا هارو میخوردم و تموم که میشد میگفتم خسته شدم و میرفتم چقدر زود گذشت..!🥲🌸