تیکه کتاب هر کتاب شانس امتحان کردن یکی از زندگی هایی رو بهت میده که میتونستی تجربه شون کنی. 📕کتابخانه نیمه شب
وقتی از دیگران انتظار احترام و محبت داری، بدان که همهی اینها را ابتدا بدهکار خودت هستی! کسی که خودش را دوست ندارد، محال است توسط دیگران دوست داشته شود... اگر روزی در حالی که خودت را دوست داری، دنیا برایت خار فرستاد، خوشحال باش! چون این بدان معنی ست که به زودی سبدی پر از گل، به تو هدیه خواهد کرد… 📕 ملت عشق
هیچ چیز همیشگی نیست ، همه روزی شما را ترک میکنند بعضی از ادم ها با شکستن روح مان با ما و بدن فانی شان وداع میکنند و تکه ای از روح ما را نیز با خودشان به ارمغان میبرند بعض ادم های به اصطلاح دوست با گفتن چیزهایی که قلب مان را تکه تکه میکند و با خاطره ای بد ترک مان میکنند و حتی روزی قرار است روح مان نیز جسم مان را ترک کند تنها کسی که تا ابد با ماست خداست در حالی که در زندگی روزمره فراموشش کرده ایم و به مادیات پرداخته ایم با لبخند و امید چشم به راه برگشت مان به سویش به انتظار نشسته است :)
من عاشق کتابای افسانه ای ایرانیم :))) با این نوع کتابا انگار به دوران ایران باستان و داستانای شاهنامه ای ضحاک مار به دوش و فریدون و سورنا و ققنوس و سیمرغ و امیر ارسلان و کوروش و آتوسا و تسلط دیوان بر زمین و تاریکی و اخر زمان و... سفر میکنم
تنها مرگ است که دروغ نمیگوید! حضور مرگ همهی موهومات را نیست و نابود میکند. ما بچهی مرگ هستیم و مرگ است که ما را از فریبهای زندگی نجات میدهد، و در ته زندگی اوست که ما را صدا میزند و به سوی خودش میخواند. 📚بوفکور _ صادق هدایت
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک🪽🕯️ چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم🕸️ ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست 🕊️ به سر و کویش پر و بالی بزنم 🪽🕊️
هیچ اهنگی رو اندازه این اهنگ دوست ندارم :) بدون توجه به اهنگ به داستانش گوش بدید خیلی غمگینه میشه از رو اهنگش یه کتاب رمان نوشت :)
سیب رویاهایم را چیدم از باغ باور با فریب حوا میروم از انجا روبه دنیایی دیگر پیش رویم میبینم شهری از غوغا لبریز شهر سرگرمی ها شهر دلتنگی ها شهر سرمای پاییز