............بریم 😐
از زبون تو : خواب بودم که کم کم چشمامو باز کردم که با صورتی زیبا و کیوت مواجه شدم خیلی ناز و کیوت و البته خوشگل بود ناخودآگاه دستم و رو صورتش نوازش کردم واقعا صورتش نرم و خوب بود که یه دفعه دیدم بیدار شد و گفت : کیوت من بیدار شده تو : ا....آره بهتره بریم صبحونه بخوریم حالا که بیدار شدیم از زبون من : همین که نینو پاشد جیمین دستشو و کشید و پرتش کرد رو تخت جیمین : از کی تا حالا مردم ساعت ۵ صبح صبحونه می خورن ؟ تو : ا..ا .. حواسم نبود
از زبون من : نینو رو شو اونور کرد که بخوابه اما جیمین از دستش گرفت اون تو بغل خودش جا کرد جوری که پیشانی هاشون به هم چسبیده بود نمیدونم چرا اما ناخودآگاه لبخندی روی لب های نینو جاری شد .
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
41 لایک
قشنگ حال دختره رو درک کردم
عالی بود ممنون
داداش نخواه این داستانه البته بدم نیستا من داداش دارم ولی خودم برای خودم بیشتر از اون برای من داداشم چقدر پیچیده شد.
اجو داستانات اومدن و من نفهمیدم 😭😭😭😭
میرم بخونم ببخشید چرا بهم نگفتی 😢
راستی داستانم منتشر شدا
وایی عاجو عیب نداره ❤
پارت های دیگه هم اومده 😊🧡
ببخشید انقدر که همش درحال خوندن برای تیزهوشانم یادم رفت 😪
واقعا ؟!
من برم داستانو بخونم؛ میگ میگ وووف.....🏃🏻♀️🏃🏻♀️ ( اون کارتون رو مخه که پرنده اسمش میگ میگ بود تند می رفت 😂 )
عالیییی بود زود پارتای بعد رو بزار 😍😍
ممنون 🤩🌈
گذاشتم درحال بررسیه 😶😂😁
عالییییییییییییییییی بود💙💜هر چقد بگم عالی بود بازم کم.گفتم😍😘پارت بعدی پیلیززززززززز🙏🙏لایک❤
ممنوننننن ❤❤❤❤
پارت بعد و پارت قبل درحال بررسی هستن 😪
اولین کامنت عالی بود خیلی داستانت قشنگه
ممنون عزیزم ❤❤❤🌈🌈