لایک؟؟
سرمو انداختم پایین و رفتم پیشش نشستم. یهو ی معلمه اومد تو.با خودم گفتم الان فارسی داریم ولی، این یارو دیگه کیهههه؟
از بقلیم پرسیدم این یارو دیگه کیهههه؟ گفت نمیدونی؟ این همونیه که همه ازش متنفرن. معلم دینی. با خودم گفتم ما که تو این پایه اصن دینی ندارییییم. از ترس پاهام یخ زده بود. بعد چند دقیقه از معلم اجازه خواستم و رفتم بیرون. رو تابلو کنار کلاس نوشته شده بود:سال جدید را به همه دانش آموزان تبریک میگیم. با خودم گفتم ولی الان که عید نیس، حتما قدیمیه. رفتم از یه خانمی که پشت میز، تو راهرو نشسته بود پرسیدم، ببخشید امسال چه سالیه؟ گفت:دخترم مسخره میکنی؟
گفتم نه من کاملاااا جدیم. گفت سال70. مگه تابلو رو ندیدی؟ گفت چرا چرا...
ازش پرسیدم شما اسم منو میدونین؟ گفت مطمعنا داری مسخره میکنی، ولی اره اسمت تاراس. پستمون زیاد به هم میخوره. گفتم شما اسم منو میدونین، اسم مادرم رو چطور؟ گفت اهااا نسرین خانم. ولی چرا پای مادرت رو کشیدی وسط؟ گفتم هیچی ممنون و دویدم سمت حیاط. نشستم رو چمنا. بعدش هر چیزی که تا الان فهمیده بودم گذاشتم کنار هم. الان ساله هفتاد عه.یکی هست که دقیقا مثل منه، مامانم هم نسرینه. ولی ی لحظه وایسا، الان سال 70 که نیس هیچ، اسم مامانم هم نسرین نیسسسسس. نسرین مامانبزرگمه که پارسال فوت کرد. مامان من، با من هم اسمه، مامانبزرگم وصیت کرده بود اگه مامانم دختر دار شد اسمشو بزاره تارا. پس خبر خوب اینه که من برگشتم به گذشته. حالا سوال اینجاست که من چجوری باید برگردم اینده؟؟
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
Hi
ادمین تست عالـی بود لاوم مایل به پین؟
بک میدم
هی;تولدتمبارک))باآرزویبهترینها.
عالی